سناریو
وقتی میخوان بهت اعتراف کنن
یونجون: به یه رستوران دعوتت میکنه و اونجارو تزئین میکنه و وقتی میای بهت اعتراف میکنه (。◕‿◕。)
سوبین: برات نامه مینویسه و توی نامه همه ی حرفاشو میزنه و بهت اعتراف میکنه ԅ(¯ㅂ¯ԅ)
بومگیو: تو کمپانی میبینتت و میاد بت میگه دوست داره (๑˙ー˙๑)
تهیون: یه پارتی میگیره و دعوتت میکنه و اونجا بهت اعتراف میکنه و به همه به عنوان دوست دخترش معرفیت میکنه o(╥﹏╥)
کای: از اونجایی ک بچم خجالت کشیده بود به دوستت گفت ک دوست داره و دوستت اومد به ت گفت ʕ ꈍᴥꈍʔ
یونجون: به یه رستوران دعوتت میکنه و اونجارو تزئین میکنه و وقتی میای بهت اعتراف میکنه (。◕‿◕。)
سوبین: برات نامه مینویسه و توی نامه همه ی حرفاشو میزنه و بهت اعتراف میکنه ԅ(¯ㅂ¯ԅ)
بومگیو: تو کمپانی میبینتت و میاد بت میگه دوست داره (๑˙ー˙๑)
تهیون: یه پارتی میگیره و دعوتت میکنه و اونجا بهت اعتراف میکنه و به همه به عنوان دوست دخترش معرفیت میکنه o(╥﹏╥)
کای: از اونجایی ک بچم خجالت کشیده بود به دوستت گفت ک دوست داره و دوستت اومد به ت گفت ʕ ꈍᴥꈍʔ
۷.۰k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.