🍁
🍁
میگه: "چرا تو فصلِ خزون، همه ی برگ ها رنگشون رو میبازن و از معشوقه ی خودشون، درخت، جدا میشن؟ مگه دنیا محاسن پاییز نیست؟"
میگم: "برگ ها هم مثل آدم ها یک رنگ نمیمونن و رنگ میبازن. اون ها هم مثل همه ی ما آدم ها، معشوقشون رو تو تنهایی میذارن تا دِق کنن و خشک بشن.
زردیِ برگ، از گرم نبودنِ رابطه اش با درخته. تو تابستون، برگ ها همشون سبزن. چون با درخت گرم ان. ولی پاییز که میرسه، سرما رو با خودش میاره. برگ ها با درخت ها سرد میشن، درخت رو میبوسن و از درخت با همون بوسِ تلخ جدا میشن. بعدی که میوفتن، زیر پای ما لِه میشن، خرد میشن. دقیقاً مثل آدمی که یکی رهاش میکنه و بعد هر کی بهش رسید، خردش میکنن و اون رو میشکنن.
واسه همینه که پاییز، همه میذارن میرن." #
میگه: "چرا تو فصلِ خزون، همه ی برگ ها رنگشون رو میبازن و از معشوقه ی خودشون، درخت، جدا میشن؟ مگه دنیا محاسن پاییز نیست؟"
میگم: "برگ ها هم مثل آدم ها یک رنگ نمیمونن و رنگ میبازن. اون ها هم مثل همه ی ما آدم ها، معشوقشون رو تو تنهایی میذارن تا دِق کنن و خشک بشن.
زردیِ برگ، از گرم نبودنِ رابطه اش با درخته. تو تابستون، برگ ها همشون سبزن. چون با درخت گرم ان. ولی پاییز که میرسه، سرما رو با خودش میاره. برگ ها با درخت ها سرد میشن، درخت رو میبوسن و از درخت با همون بوسِ تلخ جدا میشن. بعدی که میوفتن، زیر پای ما لِه میشن، خرد میشن. دقیقاً مثل آدمی که یکی رهاش میکنه و بعد هر کی بهش رسید، خردش میکنن و اون رو میشکنن.
واسه همینه که پاییز، همه میذارن میرن." #
۴.۴k
۰۲ مهر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.