توکیو پارت ۱۸
توکیو پارت ۱۸
دختر مو صورتیه : چییی عضو تومانی خیلی خوشانسی هاکای تو میدونستی
هاکای پس اسمش اینه
هاکای : اره ولی برام مهم نبو میشه شروع نکنی یوزوها
پس اسم دختره یوزوهاعه
یوز : نه تو باید بهم میگفتی یه دختر به این خشکلی توی تومانه
پسر مو ابیه (انگری): اسمایلی میدونی اون کیه
پس اسم اون هم اسمایلیه چقدر اسم هنگیدم
اسمایلی : نه انگری
اها فهمیدم الان فقط اسم اون پسر مو سیاه و زرده رو نمیدونم
پسر مو سیاه و زرده : خوب حالا شلوغش نکنید بچه ها
مایکی : کازدتورا واقعا خودتی تو همیشه عاشق شلوغ کاری و دعوا بودی
خب اینم فهمیدم
کازو : حالا حوصله ندارم اه
مایکی : باشه راستی میکو بریم برام دورایاکی بخر
میکو : باشه باشه راستی اینا کین
مایکی : یعنی هنوز نمیدونی خب بزار معرفی کنم اون دوتا داداشا مو ابیه انگری و مو صورتیه اسمایلی اسمایلی کاپیتان جوخه ۴ ( فکنم دقیق یادم نیس ) و داداششم معاون جوخه ۴ اون خوار برادره امشون یوزوها و هاکایه هاکای معاون دسته ۲ تومانه اون پسر موزیه اون اسمش کازوتوراس ولی توی تومان نیس
کازو : تا حالا مو های خودتو دیدی تو که موز تری
میکو : خوب گفتی کازو خیلی خوب گفتی
مایکی : اههه بس کنین دیگه حالا که اینطور شد هر کدومتو ۲ تا دورایاکی برام میخرین تا شما باشین به من نگین موز
میکو : باشه معرفی تموم شد
یهو یه پسر با مو های مشکی اومد فکنم اونم از دوستای مایکیه
پسر مو سیاهه: سلام میبینم همه جمع شدین
میکو : مایکی اون چی اون کیه
مایکی : کیف پول تومان کوکونوی توی دسته ی اول ...هوی کوکو چطوری
کوکو : چی کیف پو من کیف پول شما ها نیستم
مایکی : هستی
کوکو : خب باشه دیگه بول دورایاکی بهت نمیدم
میکی : نه نهههههههههههههه باشه نیستس تو کوکوی منیییییییی
کوکو : باشه باشه راستی اون دختره کیه
من رفتم جلو
میکو : سلام من خواهر مایکی عضو دسته دوم تومانم میکو هستم
کوکو : چ.....چی مایکییی چرا یه دختر عضو دومانه ( توی جلسه معرفی میکو نبوده و به مبارزه با تنجیکو نرفته چون یه کیف پول اونجا گم میشه😁 )
مایکی : مگه روز معرفی میکو نبودی اون از بچگی پیش من اموزش دیده و توی مبارزه دوم با تنجیکو نقش کلیدی رو داشته
کوکو : چی تو واقعا یه دختری میکو
میکو : اینقدر منو دست کم نگیرینننننن
خیلی از حرفش ناراحت شدم و بدو بدو از پیششون رفتم و از جشنواره خوارج شدم و روی یه نیمکت نشستم
از دید چیفو
میکو بدو بدو از اینجا رفت حالا کجا پیداش کنم
مایکی : چرا از این حرفا بهش میزنین اون قویه کوکو دیگه دسته کمش نگیر
کوکو : ببخشید بابا تو هم خواهرت خیلی نازک نارنجیه امکان داره قوی باشه
مایکی در گوش کوکو : باور کن قویه اون منو شکست داد
و کوکو که با دهن باز به مایکی نگاه میکرد
مایکی : کوکو برو از دلش در بیار
دختر مو صورتیه : چییی عضو تومانی خیلی خوشانسی هاکای تو میدونستی
هاکای پس اسمش اینه
هاکای : اره ولی برام مهم نبو میشه شروع نکنی یوزوها
پس اسم دختره یوزوهاعه
یوز : نه تو باید بهم میگفتی یه دختر به این خشکلی توی تومانه
پسر مو ابیه (انگری): اسمایلی میدونی اون کیه
پس اسم اون هم اسمایلیه چقدر اسم هنگیدم
اسمایلی : نه انگری
اها فهمیدم الان فقط اسم اون پسر مو سیاه و زرده رو نمیدونم
پسر مو سیاه و زرده : خوب حالا شلوغش نکنید بچه ها
مایکی : کازدتورا واقعا خودتی تو همیشه عاشق شلوغ کاری و دعوا بودی
خب اینم فهمیدم
کازو : حالا حوصله ندارم اه
مایکی : باشه راستی میکو بریم برام دورایاکی بخر
میکو : باشه باشه راستی اینا کین
مایکی : یعنی هنوز نمیدونی خب بزار معرفی کنم اون دوتا داداشا مو ابیه انگری و مو صورتیه اسمایلی اسمایلی کاپیتان جوخه ۴ ( فکنم دقیق یادم نیس ) و داداششم معاون جوخه ۴ اون خوار برادره امشون یوزوها و هاکایه هاکای معاون دسته ۲ تومانه اون پسر موزیه اون اسمش کازوتوراس ولی توی تومان نیس
کازو : تا حالا مو های خودتو دیدی تو که موز تری
میکو : خوب گفتی کازو خیلی خوب گفتی
مایکی : اههه بس کنین دیگه حالا که اینطور شد هر کدومتو ۲ تا دورایاکی برام میخرین تا شما باشین به من نگین موز
میکو : باشه معرفی تموم شد
یهو یه پسر با مو های مشکی اومد فکنم اونم از دوستای مایکیه
پسر مو سیاهه: سلام میبینم همه جمع شدین
میکو : مایکی اون چی اون کیه
مایکی : کیف پول تومان کوکونوی توی دسته ی اول ...هوی کوکو چطوری
کوکو : چی کیف پو من کیف پول شما ها نیستم
مایکی : هستی
کوکو : خب باشه دیگه بول دورایاکی بهت نمیدم
میکی : نه نهههههههههههههه باشه نیستس تو کوکوی منیییییییی
کوکو : باشه باشه راستی اون دختره کیه
من رفتم جلو
میکو : سلام من خواهر مایکی عضو دسته دوم تومانم میکو هستم
کوکو : چ.....چی مایکییی چرا یه دختر عضو دومانه ( توی جلسه معرفی میکو نبوده و به مبارزه با تنجیکو نرفته چون یه کیف پول اونجا گم میشه😁 )
مایکی : مگه روز معرفی میکو نبودی اون از بچگی پیش من اموزش دیده و توی مبارزه دوم با تنجیکو نقش کلیدی رو داشته
کوکو : چی تو واقعا یه دختری میکو
میکو : اینقدر منو دست کم نگیرینننننن
خیلی از حرفش ناراحت شدم و بدو بدو از پیششون رفتم و از جشنواره خوارج شدم و روی یه نیمکت نشستم
از دید چیفو
میکو بدو بدو از اینجا رفت حالا کجا پیداش کنم
مایکی : چرا از این حرفا بهش میزنین اون قویه کوکو دیگه دسته کمش نگیر
کوکو : ببخشید بابا تو هم خواهرت خیلی نازک نارنجیه امکان داره قوی باشه
مایکی در گوش کوکو : باور کن قویه اون منو شکست داد
و کوکو که با دهن باز به مایکی نگاه میکرد
مایکی : کوکو برو از دلش در بیار
۵.۷k
۰۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.