فن فیکیشن نفس*
فن فیکیشن نفس*
تهیونگ ولیعهد رویا پرداز چوسان ، که به جای درس خوندن و تمرین شمشیر بازی ، هر روز به اقامتگاه خواهرش میره تا محافظ شخصیش یعنی فرمانده جئون جونگ کوک رو ببینه
•••
اوکیسا تهیونگ رو دراغوش گرفت و شروع به نوازش صورتش کرد
_کنجکاوم بدونم بالای درخت چیکار میکردی
تهیونگ کمی من من کرد:
_خب....م...من....آممم
اوکیسا اروم خندید و کمی خم شد تا به گوش برادرش دسترسی داشته باشه:
_شاهزاده که به بهونه نقاشی کردن ، محافظ شخصی من رو دید نمیزدن؟ درسته؟
اون لحظه ، تهیونگ هیچ فرقی با گوجه فرنگی نداشت
تهیونگ ولیعهد رویا پرداز چوسان ، که به جای درس خوندن و تمرین شمشیر بازی ، هر روز به اقامتگاه خواهرش میره تا محافظ شخصیش یعنی فرمانده جئون جونگ کوک رو ببینه
•••
اوکیسا تهیونگ رو دراغوش گرفت و شروع به نوازش صورتش کرد
_کنجکاوم بدونم بالای درخت چیکار میکردی
تهیونگ کمی من من کرد:
_خب....م...من....آممم
اوکیسا اروم خندید و کمی خم شد تا به گوش برادرش دسترسی داشته باشه:
_شاهزاده که به بهونه نقاشی کردن ، محافظ شخصی من رو دید نمیزدن؟ درسته؟
اون لحظه ، تهیونگ هیچ فرقی با گوجه فرنگی نداشت
۲.۶k
۰۸ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.