Part:1
Part:1
ا.ت ویو*
امشب قرار بود که به عمارت پارک جیمین حمله کنیم و اونو بکشیم تقریبا ده دقیقه تا زمان موعود فرصت داشتیم و من توی موقعیتی که مشخص شده بود رفتم که با یه تیر اون حرومی رو بکشم هوم تنها راهی که میتونستم انتقام پدرمو بگیرم این بود که بیام تو باند جئون ولی ولی عاشقش شدم ولی نباید این باعث میشد که از هدفم دست بکشم
کوک: ا.ت تو موقعیتی؟
ا.ت: اره دقیقا روی قلبش هدف گرفتم منتظر دستور شمام
کوک: خوبه من دقیقا پشت درختی ام که پنج متر باهات فاصله داره من پشت سرتم پس استرس نداشته باش و نگران نباش با شماره سه شلیک کن تا اتفاقی که براش لحظه شماری میکردی بیوفته
ا.ت: مرسی که هوامو داری
کوک: خب یک....دو...س
صدای شلیک*
کوک ویو*
با صدای شلیک به ا.ت نگاه کردم که بدن بی جونش افتاد روی زمین و بیهوش شد سریع دویدم سمتش
کوک: ا.ت ا.ت بیدار شو ا.ت
براید استایل بغلش کردم و دویدم سمت ون که نامجون با نگرانی سمتمون دوید
نامی: ک...کوک زود باش بزارش تو ماشین
کوک: تیر خورده به بازوش دیگه(نگران و داد)
نامی: نمیدونم معلوم نیست زود باش شاید از دست بره
کوک: این چه حرفیه مرد تو دکتری نمیتونی تشخیص بدی هاا(داد)
سوار ماشین شدیم و با سرعت ۲۶۰ به سمت عمارت رفتیم....
جیمین ویو*
هه فک کردن من خرم نمیفهمم که میخان حمله کنن
جیمین: هی جین(تک تیر اندازشون جینه)
جین: بله داداش
جیمین: امشب برو روی پشت بوم و هرکی رو دیدی یه تیر نثارش کن
جین: چیزی شده؟
جیمین: اون کوک فاکی فک میکنه من ابلهم و میخان امشب منو بکشن
جین: حالا تو از کجا فهمیدی
جیمین: یه دختره هرزه فرستادم تا کوکو عاشق خودش کنه و همه ی نقشه های کوک رو بهم بگه اون بهم گفت که امشب میخان بیان
جین: خب اوکی من میرم از همین الان کشیک بدم شاید زودتر اومدن
جیمین: اوکی
جین ویو*
همینجوری که داشتم از روی پشت بوم ماهو نگاه میکردم متوجه یه ون مشکی شدم که پشت درختای رو به رو بود دقت که کردم دیدم ی دختر پشت درخت داره جیمینو نشونه گیری میکنه تا سه شمردم و بود زدم و با خنده رفتم پیش جیمین
جیمین: کارت عالی بود مثل همیشه
جین: هه میدونم.....
.........................................................................................................
خبخبایندرخاستیبوددد
ا.ت ویو*
امشب قرار بود که به عمارت پارک جیمین حمله کنیم و اونو بکشیم تقریبا ده دقیقه تا زمان موعود فرصت داشتیم و من توی موقعیتی که مشخص شده بود رفتم که با یه تیر اون حرومی رو بکشم هوم تنها راهی که میتونستم انتقام پدرمو بگیرم این بود که بیام تو باند جئون ولی ولی عاشقش شدم ولی نباید این باعث میشد که از هدفم دست بکشم
کوک: ا.ت تو موقعیتی؟
ا.ت: اره دقیقا روی قلبش هدف گرفتم منتظر دستور شمام
کوک: خوبه من دقیقا پشت درختی ام که پنج متر باهات فاصله داره من پشت سرتم پس استرس نداشته باش و نگران نباش با شماره سه شلیک کن تا اتفاقی که براش لحظه شماری میکردی بیوفته
ا.ت: مرسی که هوامو داری
کوک: خب یک....دو...س
صدای شلیک*
کوک ویو*
با صدای شلیک به ا.ت نگاه کردم که بدن بی جونش افتاد روی زمین و بیهوش شد سریع دویدم سمتش
کوک: ا.ت ا.ت بیدار شو ا.ت
براید استایل بغلش کردم و دویدم سمت ون که نامجون با نگرانی سمتمون دوید
نامی: ک...کوک زود باش بزارش تو ماشین
کوک: تیر خورده به بازوش دیگه(نگران و داد)
نامی: نمیدونم معلوم نیست زود باش شاید از دست بره
کوک: این چه حرفیه مرد تو دکتری نمیتونی تشخیص بدی هاا(داد)
سوار ماشین شدیم و با سرعت ۲۶۰ به سمت عمارت رفتیم....
جیمین ویو*
هه فک کردن من خرم نمیفهمم که میخان حمله کنن
جیمین: هی جین(تک تیر اندازشون جینه)
جین: بله داداش
جیمین: امشب برو روی پشت بوم و هرکی رو دیدی یه تیر نثارش کن
جین: چیزی شده؟
جیمین: اون کوک فاکی فک میکنه من ابلهم و میخان امشب منو بکشن
جین: حالا تو از کجا فهمیدی
جیمین: یه دختره هرزه فرستادم تا کوکو عاشق خودش کنه و همه ی نقشه های کوک رو بهم بگه اون بهم گفت که امشب میخان بیان
جین: خب اوکی من میرم از همین الان کشیک بدم شاید زودتر اومدن
جیمین: اوکی
جین ویو*
همینجوری که داشتم از روی پشت بوم ماهو نگاه میکردم متوجه یه ون مشکی شدم که پشت درختای رو به رو بود دقت که کردم دیدم ی دختر پشت درخت داره جیمینو نشونه گیری میکنه تا سه شمردم و بود زدم و با خنده رفتم پیش جیمین
جیمین: کارت عالی بود مثل همیشه
جین: هه میدونم.....
.........................................................................................................
خبخبایندرخاستیبوددد
۷.۰k
۱۹ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.