عشق فراموش نشدنی☯
عشق فراموش نشدنی☯
ᴜɴғᴏʀɢᴇᴛᴛᴀʙʟᴇ ʟᴏᴠᴇ♡
"ᴘᴀʀᴛ 𝟸𝟿"
جونگ کوک : میخواست بلند شه که دستام و دو طرفش شونه هاش گذاشتم
جونگ کوک : بهت گفتم که تو مال منی فقط مال من الانم میخوام هم جسمی هم روحی تو رو مال خودم بکنم
ا/ت : نه ولم کن من تورو نمیخوام اگه کسی بیاد چی
جونگ کوک : همه رفتن پی کارشون هیچ کس نمیتونه مزاحم کارم بشه
ا/ت : ازت متنفرم
جونگ کوک : ولی من عاشقتم تو هم کم کم عاشقم میشی جئون ا/ت
ا/ت : تحریک شده بودم خیلییی نمیتونستم جلو خودم و بگیرم نگاهم رو لب های جونگ کوک بود قبل از اینکه جونگ کوک کاری کنه من لبام و به لباش کبودنم جونگ کوک از کارم تعجب کرد ولی بعدش همکاری کرد و دستش و برد تو موهام و اروم لبام و مک میزد چند مین که گذشت وقتی دید نفس کم اوردم ازش جدا شدم
جونگ کوک بلند شد لباساش و در اورد امد سمت من تاپ و شلوارم و در اورد
روم خمیه زد کمرم و گرفتم و من و به خودش چسبوند سرش و تو گودی گردنم برو و بوش کرد ترقه تروقه هام و مک میزد و بعضی جاشون و کبود میکرد
دستش و برد سمت سوتینم و سوتینم و در وارد با دیدن سینه هام برقی تو چشمام دیدم
دهنش و برد سمت یکیشون و باهاش بازی میکرد
منم پاهام و دور کمرش حلقه کردم
ا/ت : جونگ کوک من اونو میخوام
جونگ کوک یک پوز هند تحویلم داد و از روم بلند شد باکسرش و در اوررد و امد شرت منم در اورد پاهام و از هم باز کرد د*ی*ک*ش و رو پو*ص*ی*نم میمالید
ا/ت : درد داره ؟
جونگ کوک : نه من اروم انجام میدم
دیکش و اروم واردم کرد و خودش و اروم بالا پایین میکرد
ا/ت : اومممممم......اهههههههه....
یکم که عادت کردم ضربه هاش و تند تر کرد
ا/ت : اعععع... کوکی.. تند تر
جونگ کوک : با کمال میل
چند مین که گذشت نقطه حساسش رسیدیم با کم کام کردیم ازم کشید بیرون و بغل تخت دراز کشید
جونگ کوک : بالاخره تو رو مال خودم کردم از الان تو جئون ا/ت هستی
ا/ت : کم کم خون از بین پاهام سرازیر شد
ا/ت : من چیکار کردم یعنی الان دیگه دختر نیستم می خواستم بلند ش که دلم درد گرفت جونگ کوک امد بغلم کرد و بردم تو حموم......
ادامه دارد....
ᴜɴғᴏʀɢᴇᴛᴛᴀʙʟᴇ ʟᴏᴠᴇ♡
"ᴘᴀʀᴛ 𝟸𝟿"
جونگ کوک : میخواست بلند شه که دستام و دو طرفش شونه هاش گذاشتم
جونگ کوک : بهت گفتم که تو مال منی فقط مال من الانم میخوام هم جسمی هم روحی تو رو مال خودم بکنم
ا/ت : نه ولم کن من تورو نمیخوام اگه کسی بیاد چی
جونگ کوک : همه رفتن پی کارشون هیچ کس نمیتونه مزاحم کارم بشه
ا/ت : ازت متنفرم
جونگ کوک : ولی من عاشقتم تو هم کم کم عاشقم میشی جئون ا/ت
ا/ت : تحریک شده بودم خیلییی نمیتونستم جلو خودم و بگیرم نگاهم رو لب های جونگ کوک بود قبل از اینکه جونگ کوک کاری کنه من لبام و به لباش کبودنم جونگ کوک از کارم تعجب کرد ولی بعدش همکاری کرد و دستش و برد تو موهام و اروم لبام و مک میزد چند مین که گذشت وقتی دید نفس کم اوردم ازش جدا شدم
جونگ کوک بلند شد لباساش و در اورد امد سمت من تاپ و شلوارم و در اورد
روم خمیه زد کمرم و گرفتم و من و به خودش چسبوند سرش و تو گودی گردنم برو و بوش کرد ترقه تروقه هام و مک میزد و بعضی جاشون و کبود میکرد
دستش و برد سمت سوتینم و سوتینم و در وارد با دیدن سینه هام برقی تو چشمام دیدم
دهنش و برد سمت یکیشون و باهاش بازی میکرد
منم پاهام و دور کمرش حلقه کردم
ا/ت : جونگ کوک من اونو میخوام
جونگ کوک یک پوز هند تحویلم داد و از روم بلند شد باکسرش و در اوررد و امد شرت منم در اورد پاهام و از هم باز کرد د*ی*ک*ش و رو پو*ص*ی*نم میمالید
ا/ت : درد داره ؟
جونگ کوک : نه من اروم انجام میدم
دیکش و اروم واردم کرد و خودش و اروم بالا پایین میکرد
ا/ت : اومممممم......اهههههههه....
یکم که عادت کردم ضربه هاش و تند تر کرد
ا/ت : اعععع... کوکی.. تند تر
جونگ کوک : با کمال میل
چند مین که گذشت نقطه حساسش رسیدیم با کم کام کردیم ازم کشید بیرون و بغل تخت دراز کشید
جونگ کوک : بالاخره تو رو مال خودم کردم از الان تو جئون ا/ت هستی
ا/ت : کم کم خون از بین پاهام سرازیر شد
ا/ت : من چیکار کردم یعنی الان دیگه دختر نیستم می خواستم بلند ش که دلم درد گرفت جونگ کوک امد بغلم کرد و بردم تو حموم......
ادامه دارد....
۹۰.۸k
۰۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.