ازدواج از بچگی
p1
علامت ها :
مادر ا.ت : &
پدربزرگ:$
مادر کوک:£
پدر ا.ت:¢
پدر کوک:¥
{فلش بک ب ۲۲سال پیش}
$:بچه ها رو بیارید
£:چی شده مگه پدر جان ؟
$:میگم برو اون نوزاد رو بیار یعنی بیار «داد»
¢:برین دیگه
&:اوهوم باشه
.
.
.
.
&:بچه رو آوردم
$:من اسمش رو انتخاب میکنم اسمش رو میزارم ا.ت ا.ت قراره ................
پایان فلش بک
ویو ا.ت: باز یه صبح دیگه از تخت پا شدم و رفتم دستشویی کارای لازم و کردم و اومدم بیرون مامانم گفته بود قراره امروز پسر خالم بیاد کره از چهار سالگی تا العان ندیده بودمش مشتاقم ببینمش راستی من پارک ا.ت هستم ۲۲سالمه تو عمارت پدربزگم زندگی میکنیم خالم خیلی خوشحالم چون قراره پسرش از سوئیس بیاد فکنم اسمش جونگ کوک باشه از پله ها رفتم پایین
ا.ت : سلام صبحتون بخیر
$.¥.£.¢: سلام
دینگ دینگ :مثلا زنگ در
£: پسر خوشگلم اومد
$: ا.ت تو برو در چ باز کن
ا.ت : با کمال میل چشم
رفتم در و باز کردم وااااو چقدر خوشتیپ بود یه پسر قد بلند با موهای قهوه ای دست راستش پر تتو بود .
ا.ت : اِمم بفرماید تو
کوک:سلام
ا.ت : سلام من ا.ت هستم
کوک : پس تو دختر خاله ی منی درسته
ا.ت :اوهوم درسته بفرمایید همه تو منتظرن
خب دیگه رفتند روبوسی کردند و شب شد
$: بیاید می خوام یه چیز مهم بگم
ا.ت : بفرمایید پدر بزرگ
$: اگه تو آنقدر بلبل زبونی نکنی میگم :|
ا.ت :😁
$:............
مایل ب ادامه ؟
علامت ها :
مادر ا.ت : &
پدربزرگ:$
مادر کوک:£
پدر ا.ت:¢
پدر کوک:¥
{فلش بک ب ۲۲سال پیش}
$:بچه ها رو بیارید
£:چی شده مگه پدر جان ؟
$:میگم برو اون نوزاد رو بیار یعنی بیار «داد»
¢:برین دیگه
&:اوهوم باشه
.
.
.
.
&:بچه رو آوردم
$:من اسمش رو انتخاب میکنم اسمش رو میزارم ا.ت ا.ت قراره ................
پایان فلش بک
ویو ا.ت: باز یه صبح دیگه از تخت پا شدم و رفتم دستشویی کارای لازم و کردم و اومدم بیرون مامانم گفته بود قراره امروز پسر خالم بیاد کره از چهار سالگی تا العان ندیده بودمش مشتاقم ببینمش راستی من پارک ا.ت هستم ۲۲سالمه تو عمارت پدربزگم زندگی میکنیم خالم خیلی خوشحالم چون قراره پسرش از سوئیس بیاد فکنم اسمش جونگ کوک باشه از پله ها رفتم پایین
ا.ت : سلام صبحتون بخیر
$.¥.£.¢: سلام
دینگ دینگ :مثلا زنگ در
£: پسر خوشگلم اومد
$: ا.ت تو برو در چ باز کن
ا.ت : با کمال میل چشم
رفتم در و باز کردم وااااو چقدر خوشتیپ بود یه پسر قد بلند با موهای قهوه ای دست راستش پر تتو بود .
ا.ت : اِمم بفرماید تو
کوک:سلام
ا.ت : سلام من ا.ت هستم
کوک : پس تو دختر خاله ی منی درسته
ا.ت :اوهوم درسته بفرمایید همه تو منتظرن
خب دیگه رفتند روبوسی کردند و شب شد
$: بیاید می خوام یه چیز مهم بگم
ا.ت : بفرمایید پدر بزرگ
$: اگه تو آنقدر بلبل زبونی نکنی میگم :|
ا.ت :😁
$:............
مایل ب ادامه ؟
۱۹.۹k
۰۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.