فیک «اون دوست دخترمه» part 5
کوک: قرار نبود اینجوری کنی عزیزم
ات: ببخشید
کوک: الان بنظرت ببخشید به کارم میاد؟
کوک: چرا انقدر محو اون شدی
ات: وای به تو چه ؟
کوک: نه بابا من دوست پسرتم منطقیه که عصبی شم
ات: هی ما فقط نقش بازی میکنیم
کوک: ولی تو باید نقش بازی میکردی که عاشق منی نه اینکه تا بهش نگاه میکنی محوش بشی
ات: خب حالا ببخشید
کوک: دفه اخرت باشه کوچولو
نامجون : هی چیکار میکن…عه من بد موقع اومدم مثل اینکه
کوک: نه نه داشتیم میومدیم
ات: ار…اره
نامجون: ات خوبی
کوک: اره خوبه بریم ات تو میتونی بری
نامجون: نه مشکلی نداره میتونه بمونه
کوک: عزیزم برو
نامجون : هر جور راحتید
ات: فعلا من میرم
…..چند ساعت بعد
کوک: خدافظ هیونگ
نامجون: فعلا
ات: اخیش خب دیگه منم برم بای بای
کوک: کجا با این عجله
ات: خودت گفتی اگه نقش دوست دخترتو بازی کنم میزاری برم
کوک: این نقش بازی کردن به درد نمیخوره که
ات: اوفف یه باره بگو نمیزارم بری دیگه
کوک: نمیزارم بری
ات: این کارت جرمه
کوک: کدوم؟
ات: اینکه منو تو خونت نگه داشتی
کوک: اگه جرمم تویی که اشکالی نداره
ات: هی چت شده
کوک: خودت چی فکر میکنی؟(میچسبوندش به دیوار)
ات: برو عقب
کوک: نرم ؟
ات: میزنمت
کوک: خب ؟ادامش؟
ات:(شروع میکنه به مشتای کوچولو زدن به عضله های جونگ کوک کبیر)
کوک: عه پشه
ات: کو؟
کوک: انقدر کوچولوعی خودتم خودتو نمیبینی
ات: هی بسه دارم اذیت میشم یکم برو عقب
کوک: خیلی خب فقط میخواستم یکم اذیتت کنم چرا اینجوری میکنی؟(ناراحت میشه)
ات: میشه یه چیزی بپرسم؟
کوک: هوم؟
ات: اون اتاق برای چیه؟
کوک: کدوم؟
یوهووو🌝🙈لایک و کامنت بزارید و دوسم داشته باشید همین 🌝🦋
ات: ببخشید
کوک: الان بنظرت ببخشید به کارم میاد؟
کوک: چرا انقدر محو اون شدی
ات: وای به تو چه ؟
کوک: نه بابا من دوست پسرتم منطقیه که عصبی شم
ات: هی ما فقط نقش بازی میکنیم
کوک: ولی تو باید نقش بازی میکردی که عاشق منی نه اینکه تا بهش نگاه میکنی محوش بشی
ات: خب حالا ببخشید
کوک: دفه اخرت باشه کوچولو
نامجون : هی چیکار میکن…عه من بد موقع اومدم مثل اینکه
کوک: نه نه داشتیم میومدیم
ات: ار…اره
نامجون: ات خوبی
کوک: اره خوبه بریم ات تو میتونی بری
نامجون: نه مشکلی نداره میتونه بمونه
کوک: عزیزم برو
نامجون : هر جور راحتید
ات: فعلا من میرم
…..چند ساعت بعد
کوک: خدافظ هیونگ
نامجون: فعلا
ات: اخیش خب دیگه منم برم بای بای
کوک: کجا با این عجله
ات: خودت گفتی اگه نقش دوست دخترتو بازی کنم میزاری برم
کوک: این نقش بازی کردن به درد نمیخوره که
ات: اوفف یه باره بگو نمیزارم بری دیگه
کوک: نمیزارم بری
ات: این کارت جرمه
کوک: کدوم؟
ات: اینکه منو تو خونت نگه داشتی
کوک: اگه جرمم تویی که اشکالی نداره
ات: هی چت شده
کوک: خودت چی فکر میکنی؟(میچسبوندش به دیوار)
ات: برو عقب
کوک: نرم ؟
ات: میزنمت
کوک: خب ؟ادامش؟
ات:(شروع میکنه به مشتای کوچولو زدن به عضله های جونگ کوک کبیر)
کوک: عه پشه
ات: کو؟
کوک: انقدر کوچولوعی خودتم خودتو نمیبینی
ات: هی بسه دارم اذیت میشم یکم برو عقب
کوک: خیلی خب فقط میخواستم یکم اذیتت کنم چرا اینجوری میکنی؟(ناراحت میشه)
ات: میشه یه چیزی بپرسم؟
کوک: هوم؟
ات: اون اتاق برای چیه؟
کوک: کدوم؟
یوهووو🌝🙈لایک و کامنت بزارید و دوسم داشته باشید همین 🌝🦋
۴۰.۰k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.