فیک: ددی مافیای من* پارت: ۶
تهیونگ.......
که فردا یک مهمونی بزگ مافیایی داریم برای همین سریع رفتم پایین و به خدمت کارا گفتم و رفتم اتاقم خوابیدم
صبح....
از خواب بیدار شدم و صبحانه خوردم حاضر شدم رفتم سر کار
ا/ت .......
صبح از خواب بیدار شدم دیدم چشمام پف کرده البته از اونهمه گریه ای که من کردم مشخص بود
رفتم پایین که یکی از خدمت کارا ها بهم گفت بعد از ظهر مهمونی مافیا هاس و من باید اتاق ارباب رو تمیز کنم ( شانسم حالا چرا اتاق ارباب 😒 )
رفتم توی اتاق ارباب و شروع کروم تمیز کردن
دیگه ساعتای ۳ بود که ارباب اومد ولی من هنوز کلی کار توی اتاق ارباب داشتم
تهیونگ.......
اومد توی اتاقم که ا/تو دیدم که داره تمیز کاری میکنه منو که دید تعذیم کرد بدون سلام به کارش ادامه داد
+دیگه نمیخواد تمیز کنی بیا اینجا کارت دارم ( به روی پاهاش اشاره کرد )
..... _
+نمیشنوی ( عصبی )
_لطفا ول کنید ( سرد )
دستشو گرفتم و روی پاهام نشوندم و از لب بوسیدمش
+توی مهمونی زیاد با مردا گرم نگیر و نزدیک کسی نشو وگرنه بد میبینی بیبی
اینو که گفتم از اتاق رفت بیرون
منم روی تخت درازکشیدم که برام یک پیامک اومد و خیلی تعجب کردم.........
که فردا یک مهمونی بزگ مافیایی داریم برای همین سریع رفتم پایین و به خدمت کارا گفتم و رفتم اتاقم خوابیدم
صبح....
از خواب بیدار شدم و صبحانه خوردم حاضر شدم رفتم سر کار
ا/ت .......
صبح از خواب بیدار شدم دیدم چشمام پف کرده البته از اونهمه گریه ای که من کردم مشخص بود
رفتم پایین که یکی از خدمت کارا ها بهم گفت بعد از ظهر مهمونی مافیا هاس و من باید اتاق ارباب رو تمیز کنم ( شانسم حالا چرا اتاق ارباب 😒 )
رفتم توی اتاق ارباب و شروع کروم تمیز کردن
دیگه ساعتای ۳ بود که ارباب اومد ولی من هنوز کلی کار توی اتاق ارباب داشتم
تهیونگ.......
اومد توی اتاقم که ا/تو دیدم که داره تمیز کاری میکنه منو که دید تعذیم کرد بدون سلام به کارش ادامه داد
+دیگه نمیخواد تمیز کنی بیا اینجا کارت دارم ( به روی پاهاش اشاره کرد )
..... _
+نمیشنوی ( عصبی )
_لطفا ول کنید ( سرد )
دستشو گرفتم و روی پاهام نشوندم و از لب بوسیدمش
+توی مهمونی زیاد با مردا گرم نگیر و نزدیک کسی نشو وگرنه بد میبینی بیبی
اینو که گفتم از اتاق رفت بیرون
منم روی تخت درازکشیدم که برام یک پیامک اومد و خیلی تعجب کردم.........
۱۰.۱k
۲۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.