آیدین روشن
آیدین روشن
احمد واحدی متخلص به آیدین روشن شاعر، مترجم و روزنامهنگار ایرانی زاده ۱۲ بهمن ماه سال ۱۳۵۲ در تبریز، و در دانشگاه علامه طباطبایی روزنامهنگاری خوانده بود.
«تنهایی تقسیم نمیشود» (گزیده شعر مدرن ترکیه)، «برای عاشق شدن دیر است برای مردن زود» (گزیده شعر مدرن ترکیه)، «آلا تورکا» (گزیده شعر کوتاه مدرن ترکیه) و «پرنده چهار بال» (گزینه چهارپارههای فاضل حسنو داغلارجا) از جمله آثاری است که آیدین روشن با همکاری میرندا میناس ترجمه کرده است. برگردان فارسی کتاب «ژنرال جنگهای سیبزمینی» شعرهای ترکی رسول یونان و «خشونت دیپلماتیک: اسرار تاریک قتل جمال خاشقجی» هم در کارنامه او به چشم میخورد.
سرانجام آیدین روشن روز دوشنبه، ۱۶ فروردینماه ۱۴۰۰ بر اثر کرونا در ۴۸ سالگی در بیمارستان درگذشت. او یک هفته قبل از سال جدید برای خاکسپاری پدرش به تبریز رفت و گویا در آنجا به کرونا مبتلا شد. دو روز مانده به عید حالش بد شد و در بیمارستان بستری شد.
- نمونه شعر:
(۱)
شمردن بلد نیستم
دوست داشتن بلدم
و گاهی شده
یکی را دو بار دوست داشته باشم
دو نفر را یک جا
چه کار مى شود کرد؟
دوست داشتن بلدم
شمردن بلد نیستم.
(۲)
از پنجرهی سبز اتاقت گلی برایم بینداز
تا دلم سرشار از روشناییها شود؛
اینک چون فصلی نو
بر در خانهات آمدهام؛
با شبنمی بر موهایم،
و قطره اشکی در چشم.
جمعآوری و نگارش:
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
احمد واحدی متخلص به آیدین روشن شاعر، مترجم و روزنامهنگار ایرانی زاده ۱۲ بهمن ماه سال ۱۳۵۲ در تبریز، و در دانشگاه علامه طباطبایی روزنامهنگاری خوانده بود.
«تنهایی تقسیم نمیشود» (گزیده شعر مدرن ترکیه)، «برای عاشق شدن دیر است برای مردن زود» (گزیده شعر مدرن ترکیه)، «آلا تورکا» (گزیده شعر کوتاه مدرن ترکیه) و «پرنده چهار بال» (گزینه چهارپارههای فاضل حسنو داغلارجا) از جمله آثاری است که آیدین روشن با همکاری میرندا میناس ترجمه کرده است. برگردان فارسی کتاب «ژنرال جنگهای سیبزمینی» شعرهای ترکی رسول یونان و «خشونت دیپلماتیک: اسرار تاریک قتل جمال خاشقجی» هم در کارنامه او به چشم میخورد.
سرانجام آیدین روشن روز دوشنبه، ۱۶ فروردینماه ۱۴۰۰ بر اثر کرونا در ۴۸ سالگی در بیمارستان درگذشت. او یک هفته قبل از سال جدید برای خاکسپاری پدرش به تبریز رفت و گویا در آنجا به کرونا مبتلا شد. دو روز مانده به عید حالش بد شد و در بیمارستان بستری شد.
- نمونه شعر:
(۱)
شمردن بلد نیستم
دوست داشتن بلدم
و گاهی شده
یکی را دو بار دوست داشته باشم
دو نفر را یک جا
چه کار مى شود کرد؟
دوست داشتن بلدم
شمردن بلد نیستم.
(۲)
از پنجرهی سبز اتاقت گلی برایم بینداز
تا دلم سرشار از روشناییها شود؛
اینک چون فصلی نو
بر در خانهات آمدهام؛
با شبنمی بر موهایم،
و قطره اشکی در چشم.
جمعآوری و نگارش:
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
۱.۵k
۱۶ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.