P3
من کل راهو مجبورم پیاده برم ..
ویو ا.ت
انقدر دویدم تا سئول که پاهام همه کبود شده بود ، نزدیک پادگان بودم ک بیهوش شدم
ویو تهیونگ:
منو و اعضا داشتیم برای بدرقه نامجون میرفتیم ک دیدیم ی دختر بیهوش رو زمین افتاده
تهیونگ:نامجونا
نامجون:چی شده؟این دختر کیه؟
تهیونگ : نمیدونم رو زمین افتاده
جونگ کوک:ع نمیبینی مگ افتاده؟
تهیونگ:خب؟
جیمین و جین:خو برش دار
تهیونگ:چی!! من ؟چطور؟
جیمین:اوف ببین پاش کبود شده و
تهیونگ:باید ببرمش بهداری پادگان
شوگا:یعنی این تازه ب ذهنت رسید؟
همه اعضا:خنده)
ویو تهیونگ: بغل.ش کردم و بردمش سمت بهداری پاش بدجوری کبود شده بود! معلوم نیست کیه! ولی هرکی هست خیلی خوشگله و مطمئنم کره ای نیست
تهیونگ:ام
پرستار:ایشون کین؟
تهیونگ:نمیدونم رو زمین اتفاده بودن
پرستار:رو زمین؟
تهیونگ:اره
پرستار: تو دلش)این بشر این دختره رو از رو زمین برداشته عجیبه
تهیونگ:چرا معطلی؟ ی کاری بکن ده یالا
پرستار:چ.چ....چش..چشم
تهیونگ:اوف
ا.ت:یعنی من الان کره ام؟ من تهیونگ رو میبنم ؟ میتونم بهش برسم (بلند داری حرف میزنی
اعضا و پرستارا: چی؟
تهیونگ: تو دلش)این دخترهههه عا.ش.ق منه؟هاا یعنی چی؟
ویو ا.ت:چشام سیاهی میرف ولی سعی کردم بازشون کنم ک یهو صورت ی مرد رو جلوم دیدم یعنی کی بود!
تهیونگ:عام خانم ..
ا.ت: چ ....چی.....تهیونگگ.گگگ
تهیونگ:من شمارو دیدم ک افتادین رو زمین واسه همین نگران شدم خواستم بگم اگ کاری داشتین بهم بگین من .. براتون دارو رو از داروخونه میگیرم
ا.ت: چییی نهه مرسیی زحمت نکشید من خوبم
یهو بلند میشی بری ک میوفتی
تهیونگ: عهههه خانمممم خوبیننن؟
ویو ا.ت:داشتم از ذوق میمردم ای ف.ا.ک بش نمیتونستی ذوق خودتو کنترل کنی آبروت رف ..
ا.ت:آره خوبم ..(آروم
تهیونگ:خانم شما باید استراحت کنین نباید بلند شید ک !
جونگ کوک: هی جیمین
جیمین:ها؟
جونگ کوک:تهیونگ عاش.ق شده
جیمین:اره دختره خیلی خوشگله
جونگ کوک:گیلیلیلیلیلی
نامجون:هو.ی من دارم میرم
ا.ت:خدایا منو مو.ظ کن(ب فارسی
نگاه های اعضا ب تو ..
ا.ت:چیزه من حرف خاصی نزدم
تهیونگ:ما داریم میریم برا بدرقه نامی
ا.ت:چییی منم میام
تهیونگ با داد:گفتم ک از جات بلند نمیشی !
ا.ت: چش.چش...چش..م (با لکنت
اعضا میرن !
تو هم بلند میشی ک بری ولی یهو ..
ویو ا.ت
انقدر دویدم تا سئول که پاهام همه کبود شده بود ، نزدیک پادگان بودم ک بیهوش شدم
ویو تهیونگ:
منو و اعضا داشتیم برای بدرقه نامجون میرفتیم ک دیدیم ی دختر بیهوش رو زمین افتاده
تهیونگ:نامجونا
نامجون:چی شده؟این دختر کیه؟
تهیونگ : نمیدونم رو زمین افتاده
جونگ کوک:ع نمیبینی مگ افتاده؟
تهیونگ:خب؟
جیمین و جین:خو برش دار
تهیونگ:چی!! من ؟چطور؟
جیمین:اوف ببین پاش کبود شده و
تهیونگ:باید ببرمش بهداری پادگان
شوگا:یعنی این تازه ب ذهنت رسید؟
همه اعضا:خنده)
ویو تهیونگ: بغل.ش کردم و بردمش سمت بهداری پاش بدجوری کبود شده بود! معلوم نیست کیه! ولی هرکی هست خیلی خوشگله و مطمئنم کره ای نیست
تهیونگ:ام
پرستار:ایشون کین؟
تهیونگ:نمیدونم رو زمین اتفاده بودن
پرستار:رو زمین؟
تهیونگ:اره
پرستار: تو دلش)این بشر این دختره رو از رو زمین برداشته عجیبه
تهیونگ:چرا معطلی؟ ی کاری بکن ده یالا
پرستار:چ.چ....چش..چشم
تهیونگ:اوف
ا.ت:یعنی من الان کره ام؟ من تهیونگ رو میبنم ؟ میتونم بهش برسم (بلند داری حرف میزنی
اعضا و پرستارا: چی؟
تهیونگ: تو دلش)این دخترهههه عا.ش.ق منه؟هاا یعنی چی؟
ویو ا.ت:چشام سیاهی میرف ولی سعی کردم بازشون کنم ک یهو صورت ی مرد رو جلوم دیدم یعنی کی بود!
تهیونگ:عام خانم ..
ا.ت: چ ....چی.....تهیونگگ.گگگ
تهیونگ:من شمارو دیدم ک افتادین رو زمین واسه همین نگران شدم خواستم بگم اگ کاری داشتین بهم بگین من .. براتون دارو رو از داروخونه میگیرم
ا.ت: چییی نهه مرسیی زحمت نکشید من خوبم
یهو بلند میشی بری ک میوفتی
تهیونگ: عهههه خانمممم خوبیننن؟
ویو ا.ت:داشتم از ذوق میمردم ای ف.ا.ک بش نمیتونستی ذوق خودتو کنترل کنی آبروت رف ..
ا.ت:آره خوبم ..(آروم
تهیونگ:خانم شما باید استراحت کنین نباید بلند شید ک !
جونگ کوک: هی جیمین
جیمین:ها؟
جونگ کوک:تهیونگ عاش.ق شده
جیمین:اره دختره خیلی خوشگله
جونگ کوک:گیلیلیلیلیلی
نامجون:هو.ی من دارم میرم
ا.ت:خدایا منو مو.ظ کن(ب فارسی
نگاه های اعضا ب تو ..
ا.ت:چیزه من حرف خاصی نزدم
تهیونگ:ما داریم میریم برا بدرقه نامی
ا.ت:چییی منم میام
تهیونگ با داد:گفتم ک از جات بلند نمیشی !
ا.ت: چش.چش...چش..م (با لکنت
اعضا میرن !
تو هم بلند میشی ک بری ولی یهو ..
۲۸۶
۲۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.