مثلاً همان رفیق هایی که صد سال یک بار حالِ آدم را نمی پرس
مثلاً همان رفیقهایی که صد سال یکبار حالِ آدم را نمیپرسند بعد که کاری پیش میآید پیدا میشوند...
مثلاً آن آدم بیمعرفتی که تا وقتی به ما محتاج بود کنارمان بود ، اما وقتی کارش راه افتاد رفت و پشت سرش را نگاه نکرد...
مثلاً همانهایی که روزهای سختی تنهایت گذاشتند....
مثلاً همان کسی که زد زیر قولش ، همان کسی که روی حرفش نایستاد...
مثلاً آن معشوقی که بیوفا بود...
مثلاً همان کسی که به قول سایه "خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد" و در نهایت " زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت"....
باور کنید ، همه آن کسانی که گفتم، یکوقتهایی، خودمان هم بودهایم...
زندگی بالا و پایین دارد
آدم یکوقتهایی به خودش میآید و میبیند درست همانی شدهاست که زمانی از او متنفر بود...
ولی چه میتوان کرد..
زندگیاست...
اما اگر قبول کنم که فقط برای من بالا و پایین نمیشود و نمیچرخد.... بهتر بالا و پایین میشود و میچرخد....
مثلاً آن آدم بیمعرفتی که تا وقتی به ما محتاج بود کنارمان بود ، اما وقتی کارش راه افتاد رفت و پشت سرش را نگاه نکرد...
مثلاً همانهایی که روزهای سختی تنهایت گذاشتند....
مثلاً همان کسی که زد زیر قولش ، همان کسی که روی حرفش نایستاد...
مثلاً آن معشوقی که بیوفا بود...
مثلاً همان کسی که به قول سایه "خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد" و در نهایت " زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت"....
باور کنید ، همه آن کسانی که گفتم، یکوقتهایی، خودمان هم بودهایم...
زندگی بالا و پایین دارد
آدم یکوقتهایی به خودش میآید و میبیند درست همانی شدهاست که زمانی از او متنفر بود...
ولی چه میتوان کرد..
زندگیاست...
اما اگر قبول کنم که فقط برای من بالا و پایین نمیشود و نمیچرخد.... بهتر بالا و پایین میشود و میچرخد....
۲.۶k
۱۱ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.