P21
P21
( جونگ کوک )
ساعت 9 شب بود داخل ماشین بودیم داشتیم میرفتیم ک ی ماشین با سرعت خیلی زیاد از پشت زد بهمون هردومون پرت شدیم جلو سر ا.ت خورد ب شیشه
نمیتونستم درست راه برم با زور از ماشین پیاده شدم داد زدم : چهه غغلطیی دریی میکننییی ( ک با هه سو روبرو شدم )
هه سو : گفتم ک میکشمش
ی چک محکم زدم بهش ک باعث شد لبش پاره شه و خون بیاد ک ی پوزخند زد
فقط یبار ففط یبار دیگ نزدیک ما شی ب پلیس گزارشت رو میدم
و بازم هه سو پوزخند زد
رفتم پیش ماشینم کاملا له شده بود اما الان ا.ت مهم تر بود رفتم براید استایل بغلش کردم اوردم بیرون بیهوش بود
هه سو داد زد : اوونن لعنتتیی روو بغغلشش نککننن
خخفههه شووو فققطط خفههه شوووو
ب امبولانس زنگ زدم و بعد جرثقیل تا بیان ماشینمو ببرن
شرایط :
18 لایک
7 کامنت
( جونگ کوک )
ساعت 9 شب بود داخل ماشین بودیم داشتیم میرفتیم ک ی ماشین با سرعت خیلی زیاد از پشت زد بهمون هردومون پرت شدیم جلو سر ا.ت خورد ب شیشه
نمیتونستم درست راه برم با زور از ماشین پیاده شدم داد زدم : چهه غغلطیی دریی میکننییی ( ک با هه سو روبرو شدم )
هه سو : گفتم ک میکشمش
ی چک محکم زدم بهش ک باعث شد لبش پاره شه و خون بیاد ک ی پوزخند زد
فقط یبار ففط یبار دیگ نزدیک ما شی ب پلیس گزارشت رو میدم
و بازم هه سو پوزخند زد
رفتم پیش ماشینم کاملا له شده بود اما الان ا.ت مهم تر بود رفتم براید استایل بغلش کردم اوردم بیرون بیهوش بود
هه سو داد زد : اوونن لعنتتیی روو بغغلشش نککننن
خخفههه شووو فققطط خفههه شوووو
ب امبولانس زنگ زدم و بعد جرثقیل تا بیان ماشینمو ببرن
شرایط :
18 لایک
7 کامنت
۴.۷k
۳۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.