[پارت 17]
[پارت 17]
دستشو ول کردم رفت دو صندلی ک جفت تختم بود نشست هعی تهیونگ خیلی خوب بود با همی دوستام فرق می کرد تو هر شرایطی پیشم بود با وجودی ک هنوز نمیشناسمش ولی خیلی خوب بود بد تهیونگ یهو ازم پرسید ک
تهیونگ: ا/ت میگم تو میری دانشگاه
ا/ت: اره
تهیونگ: واقعا پس چرا اصلا نمی بینمت ک میری دانشگاه
ا/ت: حوصله دانشگاه رو ندارم
تهیونگ: باید داشته باشی
ا/ت: باشه باشه
تهیونگ: تو چ دانشگاهی هستی
ا/ت: Seoul National University
ذهن تهیونگ
وات ینی چی ینی اونم تو اون دانشگاست این امکان نداره وای حالا چیکار کنم
تهیونگ هوی ب خودت بیا اونم تو اون دانشگاست شاید بتونی بهش کمک کنی
چرا کمک کنم یا دیوونه شدم عه
اصلا ینی چی اینا ینی چی چرا اون باید تو اون دانشگاه باشه هعی ولی من هنوز باورم نمیشه وای چی میشد تو ی دانشگاه دیگه ای باشه وای اصلا ولش خوبه ک اون دانشگاست هعی اره اره خوبه عالیع
خب اینم ذهن تهیونگ😹
ا/ت: تهیونگ حالت خوبه تهیونگگگگ
تهیونگ: ها چی شد من کجام اینجا کجاست
ا/ت: دیوونه شدی
سونگمین: آبجی بنظرم این ی تختش کمه
ا/ت: اره بنظرم
تهیونگ: ن من ی تختم کم نیست ک
ا/ت: چرا هست
تهیونگ: اوکی اوکی
ا/ت: سونگمین دیدی اعتراف کرد کی تختش کمه
تهیونگ: من ک اعتراف نکردم
سونگمین: چرا کردی
تهیونگ: نوچ نکردم
سونگمین: چرا کردی
تهیونگ: نه نه نه نه نه نه
سونگمین: باشه باشه اصلا تو ی تختم اضافیه
تهیونگ: آفرین
ا/ت: وای خیلی خوبین
سونگمین: خودمم می دونم
ا/ت: حالا اینم برا ما جو گیر شدددد اوووو
سونگمین: 😂😌
ا/ت: شکمم بدجور درد می کنه بنظرم برا اینکه همش می زدن تو شکمم پسریه بیشعور عوضی خو دلم نمیخواد بوست کنم
تهیونگ: چی ینی میخواست بوست کنه من خیال کردم دزدن
ا/ت: اشتباه فکر کردی
سونگمین: یس اشتباه فکر کردی
تهیونگ: هعی فقط ببینمش می دونم چی کارش کنم
ا/ت: مگه دیدیش تا حالا
تهیونگ: نه😐😂
ا/ت: هعی خدا چرا ی عقلی ب این نمی دی
تهیونگ: ب من ن باید ب تو بده
ا/ت: ب من چرا
تهیونگ: هیچ همین طوری
ا/ت: ای خدا😂✨
سونگمین: شما دوتا واقعن دیوونه این
ا/ت: ن ک خودت خیلی عاقلی
اگر سوتی چیزی دادم ببخشید😹🙂
دستشو ول کردم رفت دو صندلی ک جفت تختم بود نشست هعی تهیونگ خیلی خوب بود با همی دوستام فرق می کرد تو هر شرایطی پیشم بود با وجودی ک هنوز نمیشناسمش ولی خیلی خوب بود بد تهیونگ یهو ازم پرسید ک
تهیونگ: ا/ت میگم تو میری دانشگاه
ا/ت: اره
تهیونگ: واقعا پس چرا اصلا نمی بینمت ک میری دانشگاه
ا/ت: حوصله دانشگاه رو ندارم
تهیونگ: باید داشته باشی
ا/ت: باشه باشه
تهیونگ: تو چ دانشگاهی هستی
ا/ت: Seoul National University
ذهن تهیونگ
وات ینی چی ینی اونم تو اون دانشگاست این امکان نداره وای حالا چیکار کنم
تهیونگ هوی ب خودت بیا اونم تو اون دانشگاست شاید بتونی بهش کمک کنی
چرا کمک کنم یا دیوونه شدم عه
اصلا ینی چی اینا ینی چی چرا اون باید تو اون دانشگاه باشه هعی ولی من هنوز باورم نمیشه وای چی میشد تو ی دانشگاه دیگه ای باشه وای اصلا ولش خوبه ک اون دانشگاست هعی اره اره خوبه عالیع
خب اینم ذهن تهیونگ😹
ا/ت: تهیونگ حالت خوبه تهیونگگگگ
تهیونگ: ها چی شد من کجام اینجا کجاست
ا/ت: دیوونه شدی
سونگمین: آبجی بنظرم این ی تختش کمه
ا/ت: اره بنظرم
تهیونگ: ن من ی تختم کم نیست ک
ا/ت: چرا هست
تهیونگ: اوکی اوکی
ا/ت: سونگمین دیدی اعتراف کرد کی تختش کمه
تهیونگ: من ک اعتراف نکردم
سونگمین: چرا کردی
تهیونگ: نوچ نکردم
سونگمین: چرا کردی
تهیونگ: نه نه نه نه نه نه
سونگمین: باشه باشه اصلا تو ی تختم اضافیه
تهیونگ: آفرین
ا/ت: وای خیلی خوبین
سونگمین: خودمم می دونم
ا/ت: حالا اینم برا ما جو گیر شدددد اوووو
سونگمین: 😂😌
ا/ت: شکمم بدجور درد می کنه بنظرم برا اینکه همش می زدن تو شکمم پسریه بیشعور عوضی خو دلم نمیخواد بوست کنم
تهیونگ: چی ینی میخواست بوست کنه من خیال کردم دزدن
ا/ت: اشتباه فکر کردی
سونگمین: یس اشتباه فکر کردی
تهیونگ: هعی فقط ببینمش می دونم چی کارش کنم
ا/ت: مگه دیدیش تا حالا
تهیونگ: نه😐😂
ا/ت: هعی خدا چرا ی عقلی ب این نمی دی
تهیونگ: ب من ن باید ب تو بده
ا/ت: ب من چرا
تهیونگ: هیچ همین طوری
ا/ت: ای خدا😂✨
سونگمین: شما دوتا واقعن دیوونه این
ا/ت: ن ک خودت خیلی عاقلی
اگر سوتی چیزی دادم ببخشید😹🙂
۲۶۴.۷k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.