(ارمی بمب رویایی)پارت 8
هلو کیوتا😄
خب اومدم با پارت 8
داشتم فکر میکردم
(اون تازه بامن اشنا شده چجوری انقدر باهام راحت بود؟ خوب شد که قبول کردم برم به مهمونی اخه خیلی وقته مهمونی نرفتم دلم خوش گذرونی میخواد)
خب برای پس فردا چی بپوشم؟ اهان اون لباسه که... هست رو میپوشم
گوشیمو برداشتم و تهیونگ سیوش کردم
داشتم تلوزیون نگاه میکردم که نفهمیدم چی شد خوابم برد
(ساعت 12:20 ظهر)
+واای دیرم شد😰
سریع رفتم اماده شدم و از خونه بیرون رفتم و رفتم سمت اموزشگاه
(علامت استاد:$)
$چه عجب هانی میخواستی یه باره نیای سر کلاس
+ببخشید استاد خواب موندم
$دیگه تکرار نشه ها تو یکی از بهترین بسکتبالیست های مایی نباید تنبل باشی
+چشم تکرار نمیشه
بعد از کلاس و تمرین رفتم خونه
یه دوش گرفتم
خودمو خشک کردم رفتم سر گوشی دیدم چند تا پیام و تماس بی پاسخ دارم
دیدم تهیونگه بهش زنگ زدم
+سلام
-معلوم هست کجایی هرچی زنگ میزنم جواب نمیدی ، ها ببخشید سلام
+ببخشید حموم بودم بعدش هم گوشیم رو بی صدا بود
-وااااای با این کارات اخر منو دق میدی داشتم میمردم از نگرانی
+شرمنده
-خب راستی فردا ساعت 8 توی مهمونی باش لوکیشن هم برات میفرستم
+اوکی خب کاری نداری باید برم
-نه کجا؟
+میخوام برم خونه دوستم
-پس صبر کن خودم میام دنبالت
بعد سریع گوشی رو قطع کرد و نزاشت که من حرفم رو بزنم
من رفتم سریع حاضر شدم
رفتم دررو باز کردم دیدم تهیونگ پشت دره
(لباس هانی رو تو اسلاید بعد میزارم)
رفتم سوار شدم
-سلام هانی جونمم خوبی
+سلام ممنون
-هانیییییی میشه یه خواهشی ازت بکنم؟
+بله حتما
-میشه انقدر باهام سرد رفتار نکنی انگار من قریبه هم
+باشه ببخشید اگه با رفتارم ناراحتت کردم
-خوبه پس راحت باش
+باشه
رسیدیم خونه دوستم و....
پایان پارت امید وارم خوشتون بیاد😊😙😚
خب اومدم با پارت 8
داشتم فکر میکردم
(اون تازه بامن اشنا شده چجوری انقدر باهام راحت بود؟ خوب شد که قبول کردم برم به مهمونی اخه خیلی وقته مهمونی نرفتم دلم خوش گذرونی میخواد)
خب برای پس فردا چی بپوشم؟ اهان اون لباسه که... هست رو میپوشم
گوشیمو برداشتم و تهیونگ سیوش کردم
داشتم تلوزیون نگاه میکردم که نفهمیدم چی شد خوابم برد
(ساعت 12:20 ظهر)
+واای دیرم شد😰
سریع رفتم اماده شدم و از خونه بیرون رفتم و رفتم سمت اموزشگاه
(علامت استاد:$)
$چه عجب هانی میخواستی یه باره نیای سر کلاس
+ببخشید استاد خواب موندم
$دیگه تکرار نشه ها تو یکی از بهترین بسکتبالیست های مایی نباید تنبل باشی
+چشم تکرار نمیشه
بعد از کلاس و تمرین رفتم خونه
یه دوش گرفتم
خودمو خشک کردم رفتم سر گوشی دیدم چند تا پیام و تماس بی پاسخ دارم
دیدم تهیونگه بهش زنگ زدم
+سلام
-معلوم هست کجایی هرچی زنگ میزنم جواب نمیدی ، ها ببخشید سلام
+ببخشید حموم بودم بعدش هم گوشیم رو بی صدا بود
-وااااای با این کارات اخر منو دق میدی داشتم میمردم از نگرانی
+شرمنده
-خب راستی فردا ساعت 8 توی مهمونی باش لوکیشن هم برات میفرستم
+اوکی خب کاری نداری باید برم
-نه کجا؟
+میخوام برم خونه دوستم
-پس صبر کن خودم میام دنبالت
بعد سریع گوشی رو قطع کرد و نزاشت که من حرفم رو بزنم
من رفتم سریع حاضر شدم
رفتم دررو باز کردم دیدم تهیونگ پشت دره
(لباس هانی رو تو اسلاید بعد میزارم)
رفتم سوار شدم
-سلام هانی جونمم خوبی
+سلام ممنون
-هانیییییی میشه یه خواهشی ازت بکنم؟
+بله حتما
-میشه انقدر باهام سرد رفتار نکنی انگار من قریبه هم
+باشه ببخشید اگه با رفتارم ناراحتت کردم
-خوبه پس راحت باش
+باشه
رسیدیم خونه دوستم و....
پایان پارت امید وارم خوشتون بیاد😊😙😚
۱۹.۸k
۱۳ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.