ملکه مار من
#ملکه_مار_من
#나의_뱀_여왕
#part_۱۹
با حالت منگ نگام کرد خجالت کشیدم
그 사람이 나를 쳐다보니 부끄러웠어요
_ببخشید،خداحافظ
_미안, 안녕
مثل باد از اونجا رفتم نمدونم کی رسیدم به در خروجی به نفس نفس افتادم
바람처럼 떠났지 언제 출구에 다다랐는지 몰라 헐떡거렸어
_آخه چرا؟...هان چرااا؟
_ 아왜?...아왜?
[ذوالفقار]
[줄피카르]
با حالت منگ به جای خالی دختره نگاه میکردم این چی بود چی شد الان چی گفت چکار کرد تا به خودم امدم واای دانشگام دیرم شده؟
슬픈 표정으로 그 소녀의 빈자리를 바라보고 있었는데 이게 뭐지, 지금 무슨 일이 일어난 건지, 그 사람이 무슨 말을 했는지, 내가 정신을 차릴 때까지 그 사람은 무슨 짓을 한 건지.와, 내가 늦었나?
کارت ملی مامانم روی عسلی تو هال گذاشتم کلیدی رو برداشتم و در بستم رفتم خوبه خدا رو تاکسی هنوز حرکت نکرده
나는 홀에 있는 테이블에 어머니의 국가 카드를 두고 열쇠를 받고 문을 닫았습니다. 다행입니다. 택시는 아직 출발하지 않았습니다.
_ببخشید میشه نگهدارید
_죄송합니다. 보관해 주실 수 있나요?
کنارش ایستادم گفتم
나는 그 사람 옆에 서서 말했다.
_میرید دانشگاه شهید بهشتی
_Shahid Beheshti 대학에 가세요
_بله
_네
سوار شدم کنار دستم مو نگاه کردم عه همون دختره که ادای منو در آورد ولی اون دستشو روی صورتش گذاشته بود که من نشناسمش اوکی خودمو به کوچه علی چپ میزنم
배에 올라 손 옆에 있는 머리카락을 보니 내 이름을 따온 사람이 바로 그 여자인데 얼굴에 손을 대서 알아보지 못했다.나는 Koche Ali 방향으로 좌회전합니다
♡♡♡♡♡♡♡♡
چند روزی همه چی عادی بود که خواهرم گفت میخواد دوست کرهای شو که اینجا درس می خونه رو دعوت کنه مامانم داره واسه دوست خواهرم تدارک می بینه منم توی اتاقم داشتم رو درسام تمرکز میکردم که نزدیک ساعت ۴ دوست دینا اومد
며칠 동안은 모든 게 정상이었는데, 언니가 여기서 공부하는 한국 친구를 초대하라고 하더군요.엄마가 여동생 친구를 위해 준비를 하고 계셨어요. 저는 방에서 공부에 집중하고 있었는데, Dina 친구가 4시쯤 왔거든요.
مامان_سلام دخترم خوش امدی
엄마 는_안녕, 내 딸, 어서 오세요
_ممنون خاله زحمتت دادم
_고마워요 이모님 고생했어요
صداش برامآشنا بود از اتاقم امدم بیرون از بالا نگاه کردم اوووه آره کفتم صداش آشناست همون دختره هست با مامانم داشتن احوالپرسی میکردند منم مثل درخت نگاه میکرد که صدای مامانم بلند شد
그 사람 목소리가 낯익어서 방에서 나왔어.위에서 보니 그래 내 손바닥 익숙한 소리그녀는 같은 여자야, 그들은 우리 엄마에게 인사하곤 했어 엄마의 목소리가 높아졌을 때 나는 나무처럼 보였어
مامان_ذوالفقار بیا پایین
엄마 는_줄피카르가 내려와
خودمو مرتب کردم رفتم پایین روی مبل نشستم اون بهمنگاه کرد اون نگام کرد معلومه تعجب کرد
나는 몸을 고치고 아래층으로 내려가 소파에 앉았는데, 그 사람이 나를 보더니, 그 사람이 나를 보더니, 분명히 놀랐다.
#بازیگر
#خواننده
#کره
#کره_ای
#چین
#چینی
#رمان
#اکسو
#پارک_چانیول
#나의_뱀_여왕
#part_۱۹
با حالت منگ نگام کرد خجالت کشیدم
그 사람이 나를 쳐다보니 부끄러웠어요
_ببخشید،خداحافظ
_미안, 안녕
مثل باد از اونجا رفتم نمدونم کی رسیدم به در خروجی به نفس نفس افتادم
바람처럼 떠났지 언제 출구에 다다랐는지 몰라 헐떡거렸어
_آخه چرا؟...هان چرااا؟
_ 아왜?...아왜?
[ذوالفقار]
[줄피카르]
با حالت منگ به جای خالی دختره نگاه میکردم این چی بود چی شد الان چی گفت چکار کرد تا به خودم امدم واای دانشگام دیرم شده؟
슬픈 표정으로 그 소녀의 빈자리를 바라보고 있었는데 이게 뭐지, 지금 무슨 일이 일어난 건지, 그 사람이 무슨 말을 했는지, 내가 정신을 차릴 때까지 그 사람은 무슨 짓을 한 건지.와, 내가 늦었나?
کارت ملی مامانم روی عسلی تو هال گذاشتم کلیدی رو برداشتم و در بستم رفتم خوبه خدا رو تاکسی هنوز حرکت نکرده
나는 홀에 있는 테이블에 어머니의 국가 카드를 두고 열쇠를 받고 문을 닫았습니다. 다행입니다. 택시는 아직 출발하지 않았습니다.
_ببخشید میشه نگهدارید
_죄송합니다. 보관해 주실 수 있나요?
کنارش ایستادم گفتم
나는 그 사람 옆에 서서 말했다.
_میرید دانشگاه شهید بهشتی
_Shahid Beheshti 대학에 가세요
_بله
_네
سوار شدم کنار دستم مو نگاه کردم عه همون دختره که ادای منو در آورد ولی اون دستشو روی صورتش گذاشته بود که من نشناسمش اوکی خودمو به کوچه علی چپ میزنم
배에 올라 손 옆에 있는 머리카락을 보니 내 이름을 따온 사람이 바로 그 여자인데 얼굴에 손을 대서 알아보지 못했다.나는 Koche Ali 방향으로 좌회전합니다
♡♡♡♡♡♡♡♡
چند روزی همه چی عادی بود که خواهرم گفت میخواد دوست کرهای شو که اینجا درس می خونه رو دعوت کنه مامانم داره واسه دوست خواهرم تدارک می بینه منم توی اتاقم داشتم رو درسام تمرکز میکردم که نزدیک ساعت ۴ دوست دینا اومد
며칠 동안은 모든 게 정상이었는데, 언니가 여기서 공부하는 한국 친구를 초대하라고 하더군요.엄마가 여동생 친구를 위해 준비를 하고 계셨어요. 저는 방에서 공부에 집중하고 있었는데, Dina 친구가 4시쯤 왔거든요.
مامان_سلام دخترم خوش امدی
엄마 는_안녕, 내 딸, 어서 오세요
_ممنون خاله زحمتت دادم
_고마워요 이모님 고생했어요
صداش برامآشنا بود از اتاقم امدم بیرون از بالا نگاه کردم اوووه آره کفتم صداش آشناست همون دختره هست با مامانم داشتن احوالپرسی میکردند منم مثل درخت نگاه میکرد که صدای مامانم بلند شد
그 사람 목소리가 낯익어서 방에서 나왔어.위에서 보니 그래 내 손바닥 익숙한 소리그녀는 같은 여자야, 그들은 우리 엄마에게 인사하곤 했어 엄마의 목소리가 높아졌을 때 나는 나무처럼 보였어
مامان_ذوالفقار بیا پایین
엄마 는_줄피카르가 내려와
خودمو مرتب کردم رفتم پایین روی مبل نشستم اون بهمنگاه کرد اون نگام کرد معلومه تعجب کرد
나는 몸을 고치고 아래층으로 내려가 소파에 앉았는데, 그 사람이 나를 보더니, 그 사람이 나를 보더니, 분명히 놀랐다.
#بازیگر
#خواننده
#کره
#کره_ای
#چین
#چینی
#رمان
#اکسو
#پارک_چانیول
۹۳۹
۲۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.