مافیای بزرگ
𝐛𝐢𝐠 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚
𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟒𝟎
کمی بعد غذامون اومد خوردیم راه افتادیم طرف عمارت بعد ۴۰ مین رسیدیم رفتن داخل دیدم تهیونگ نشسته داره فلیم نگاه میکنه
_سلام اوپا
_یاااا پس کار مهمت این بود؟!
÷سلام اتم آره خیلی وقته دلم یم خواست اینو بیبنم
اومدم حرف بزنم که گوشیش زنگ خورد مخاطبش این بودmy love ❤ گوشی برداشت گفت
÷من برم جواب بدم کار دارم
÷الو نایون خوشگلم....
(رفت تو اتاق)
وای از دست این دوتا این ها دقیقا کوپ رومئو و ژولیت هستن خیلی کاپل این رو دوست دارم نشستم رو مبل تی وی رو روشن کردم که کوک اومد
+ات رو لباست عوض کن بعد بیا زخمت هات عفونت میکنه هااا
_خیله خب رفتم عاااا راستی مگه ساعت ۱۲ پروار نداریم؟!
+چرا وای ساعت ۱۰
_ب و آماده شو به ته بگم
+باشه باشه
بدو بدو رفتم دم در اتاق ته گفتم
_تهیونگگگگگگ آماده شو ساعت دههههه
÷باشههههههه
خودمم رفتم اتاقم چمدون هامو بستم لباسمو با یه لباس مناسب عوض کردم(عکسش می زارم)بعد وسایل هارو برداشتم رفتم پایین اونجا بادیگارد وسایل ها ازم گرفت نشستیم تو ماشین راه افتادین فرودگاه بعد ۱۲۰ مین رسیدیم یااااا ۵ دقیقه تا پرواز مونده بود سریع رفتیم داخل هواپیما بخش وی آی پی که مثل همیشه جز ما کسی نبود منو کوک پیشم نشستیم تهیونگ هم پشت نشست آنقدر خسته بودم رو شونه کوک خوابم برد
ویو صبح
با خوردن نور از پنجره کوچیک بیدار شدم دیدم کوک داره کتاب می خونه آروم سرم رو از شونش برداشتم که گفت
+عه بیدار شدی خوشگلم
_آره
می خاستم از کوک بپرسم رسیدیم که از بلند گو گفتن داریم فرود می یایم بعد از فرود وسایل هارو گذاشتیم رو ماشین از کوک خدافظی کردیم با تهیونگ رفتیم عمارت بابا به ته گفتم
÷میگم ته می خوام بر گردم خونه خودم کارامون تموم شد دیگه میشه منو بذاری خونه م؟!
÷باشه ولی بعدا مامان اینا غر زدن به من ربطی نداره هاااا
_باشه
۳۰ مین بعد رسیدم خونه با ته خدافظی کردم رفتم بالا اوففف دلم برای خونم تنگ شده بود وسایل چمدونم گذاشتم تو کمند، چمدون ها رو گذاشتم تو کمد مخصوص بعد رفتم یه دوش۲۰ مینی گرفتم اومدم بیرون موهامو خشک کردم شونه زدم دیگه چون زخم هام دارن خوب میشن فقط کافیه یه کرم روش بزنم کرم رو زدم دیدم ساعت ۱ هست خوب وقت خوبه کر با میا بریم باشگاه رفتم آشپز خونه یه بسته نودل برای خودم درست کردم خوردم بعد تو لیوان قهوه برای خودم قهوه درست کردم رفتم اتاقم یه تاپ مشکی با یه شلوار مشکی پوشیدم قهوه م رو برداشتم گوشیمو برداشت اول یه زنگ زدم به میا
ویو مکالمه شون
_الوووو سلام ببعی چطوری؟
"سلام جوجه خوبم راستی بدنت چطوره خودت خوبی ؟ ماموریت چه طور بود
_خوبم آره بدنمم خوب شده بد نبود راستی دارم می رم باشگاه می خوای بیام دنبالت باهم بریم؟
"آره هستم بیا دنبالم
_اوک فعلا
"فعلا
بعد رفتم پارکینگ موتورم برداشتم راه افتادم دنبال میا بعد ۳۰ مین رسیدم میا رو برداشتم رفتیم طرف باشگاه کمی بعد رسیدیم وارد باشگاه که شدیم مربی سریع اومد گفت
!دخترا کجا بودین؟! چند وقته نمیاین
_ببخشید مربی سرم شلوغ بود
"منم همین طور
!اشکال نداره حالا با این برنامه ای بهتون میدم شروع کنید ورزش رو
_"چشم
بعد با میا شروع کردم حدود یه ۵ ساعتی تو باشگاه بودیم بعد که تموم شد با همه خدافظی کردیم رفتیم میا گذاشتم خونش خودمم رفتم خونه یه دوش گرفتم لباس راحتی پوشیدم تی وی رو روشن کردم یکم تی وی دیدم رفتم آشپز خونه شروع کردم به آشپزی گذاشتم غدا یه ساعت جا بیوفته تو اون یه ساعت یکم کیدرما دیدم غذامون خوردم ساعت تازه ۸ بود حوصلمم خیلی سر رفته بود ۱ ساعت ام گیم زدم که دیدم کوک پیام داد
ویو چت شون
+سلام خوشگل خانم چطوری؟
_خوبم مرسی تو چطوری؟
+منم خوبم میگم فردا مهمونی داریم ساعت ۷ کنار ساحل می خام به دختر مورد علاقه م اعتراف کنم می یای؟!
_آره حتما
+باش پس فعلا
_فعلا
پایان چت ویو
اوفففف به اون دختره حسودیم میشه فک کنم رو کوک کراش زدم رفتم تو اتاقم wc کار های لازم کردم اومدم بیرون آلارم گوشیم تنظیم کردم چون از فردا قرار من به جای آپا توری کی از شرکت هامون باشم بعد دراز کشیدم رو تخت تی وی دیدم تا خوابم برد.....
لایک یادتون نره🌚🦋
اسلاید ۲ لباس ات برای باشگاه
𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟒𝟎
کمی بعد غذامون اومد خوردیم راه افتادیم طرف عمارت بعد ۴۰ مین رسیدیم رفتن داخل دیدم تهیونگ نشسته داره فلیم نگاه میکنه
_سلام اوپا
_یاااا پس کار مهمت این بود؟!
÷سلام اتم آره خیلی وقته دلم یم خواست اینو بیبنم
اومدم حرف بزنم که گوشیش زنگ خورد مخاطبش این بودmy love ❤ گوشی برداشت گفت
÷من برم جواب بدم کار دارم
÷الو نایون خوشگلم....
(رفت تو اتاق)
وای از دست این دوتا این ها دقیقا کوپ رومئو و ژولیت هستن خیلی کاپل این رو دوست دارم نشستم رو مبل تی وی رو روشن کردم که کوک اومد
+ات رو لباست عوض کن بعد بیا زخمت هات عفونت میکنه هااا
_خیله خب رفتم عاااا راستی مگه ساعت ۱۲ پروار نداریم؟!
+چرا وای ساعت ۱۰
_ب و آماده شو به ته بگم
+باشه باشه
بدو بدو رفتم دم در اتاق ته گفتم
_تهیونگگگگگگ آماده شو ساعت دههههه
÷باشههههههه
خودمم رفتم اتاقم چمدون هامو بستم لباسمو با یه لباس مناسب عوض کردم(عکسش می زارم)بعد وسایل هارو برداشتم رفتم پایین اونجا بادیگارد وسایل ها ازم گرفت نشستیم تو ماشین راه افتادین فرودگاه بعد ۱۲۰ مین رسیدیم یااااا ۵ دقیقه تا پرواز مونده بود سریع رفتیم داخل هواپیما بخش وی آی پی که مثل همیشه جز ما کسی نبود منو کوک پیشم نشستیم تهیونگ هم پشت نشست آنقدر خسته بودم رو شونه کوک خوابم برد
ویو صبح
با خوردن نور از پنجره کوچیک بیدار شدم دیدم کوک داره کتاب می خونه آروم سرم رو از شونش برداشتم که گفت
+عه بیدار شدی خوشگلم
_آره
می خاستم از کوک بپرسم رسیدیم که از بلند گو گفتن داریم فرود می یایم بعد از فرود وسایل هارو گذاشتیم رو ماشین از کوک خدافظی کردیم با تهیونگ رفتیم عمارت بابا به ته گفتم
÷میگم ته می خوام بر گردم خونه خودم کارامون تموم شد دیگه میشه منو بذاری خونه م؟!
÷باشه ولی بعدا مامان اینا غر زدن به من ربطی نداره هاااا
_باشه
۳۰ مین بعد رسیدم خونه با ته خدافظی کردم رفتم بالا اوففف دلم برای خونم تنگ شده بود وسایل چمدونم گذاشتم تو کمند، چمدون ها رو گذاشتم تو کمد مخصوص بعد رفتم یه دوش۲۰ مینی گرفتم اومدم بیرون موهامو خشک کردم شونه زدم دیگه چون زخم هام دارن خوب میشن فقط کافیه یه کرم روش بزنم کرم رو زدم دیدم ساعت ۱ هست خوب وقت خوبه کر با میا بریم باشگاه رفتم آشپز خونه یه بسته نودل برای خودم درست کردم خوردم بعد تو لیوان قهوه برای خودم قهوه درست کردم رفتم اتاقم یه تاپ مشکی با یه شلوار مشکی پوشیدم قهوه م رو برداشتم گوشیمو برداشت اول یه زنگ زدم به میا
ویو مکالمه شون
_الوووو سلام ببعی چطوری؟
"سلام جوجه خوبم راستی بدنت چطوره خودت خوبی ؟ ماموریت چه طور بود
_خوبم آره بدنمم خوب شده بد نبود راستی دارم می رم باشگاه می خوای بیام دنبالت باهم بریم؟
"آره هستم بیا دنبالم
_اوک فعلا
"فعلا
بعد رفتم پارکینگ موتورم برداشتم راه افتادم دنبال میا بعد ۳۰ مین رسیدم میا رو برداشتم رفتیم طرف باشگاه کمی بعد رسیدیم وارد باشگاه که شدیم مربی سریع اومد گفت
!دخترا کجا بودین؟! چند وقته نمیاین
_ببخشید مربی سرم شلوغ بود
"منم همین طور
!اشکال نداره حالا با این برنامه ای بهتون میدم شروع کنید ورزش رو
_"چشم
بعد با میا شروع کردم حدود یه ۵ ساعتی تو باشگاه بودیم بعد که تموم شد با همه خدافظی کردیم رفتیم میا گذاشتم خونش خودمم رفتم خونه یه دوش گرفتم لباس راحتی پوشیدم تی وی رو روشن کردم یکم تی وی دیدم رفتم آشپز خونه شروع کردم به آشپزی گذاشتم غدا یه ساعت جا بیوفته تو اون یه ساعت یکم کیدرما دیدم غذامون خوردم ساعت تازه ۸ بود حوصلمم خیلی سر رفته بود ۱ ساعت ام گیم زدم که دیدم کوک پیام داد
ویو چت شون
+سلام خوشگل خانم چطوری؟
_خوبم مرسی تو چطوری؟
+منم خوبم میگم فردا مهمونی داریم ساعت ۷ کنار ساحل می خام به دختر مورد علاقه م اعتراف کنم می یای؟!
_آره حتما
+باش پس فعلا
_فعلا
پایان چت ویو
اوفففف به اون دختره حسودیم میشه فک کنم رو کوک کراش زدم رفتم تو اتاقم wc کار های لازم کردم اومدم بیرون آلارم گوشیم تنظیم کردم چون از فردا قرار من به جای آپا توری کی از شرکت هامون باشم بعد دراز کشیدم رو تخت تی وی دیدم تا خوابم برد.....
لایک یادتون نره🌚🦋
اسلاید ۲ لباس ات برای باشگاه
۹.۸k
۰۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.