به اندازه یک عشق بین ما فاصله است پارت ۴
ب افرین کلفت کوچک
میسو ممنون
ب بسته بلبل زبونی نکن برو پدر رو صدا کن
تق تق
پ بفرمایید
میسو پدر شام حاضره
پ برو الان میام
سر میز شام
ب من اشتها ندارم
پ چرا
ب بدم میاد با کلفت ها روی میز شام بخورم
پ میسو مقدار کمی غذا برای خودت بگیر و برو توی اتاقت
میسو چشم
از زبان خودم
میسو کمی غذا گرف و به بالا رفت که در اتاق پدرش باز بود
میسو برای ثبت نام مدرسه پول نیاز دارم
میسو به اتاق پدرش رفت و کمی از اون پولی که رو ی میز بود برداشت و بهاتاقش رفت شامش رو خورد و بعد با خیال آسوده خابید ولی نمیدونست فردا سخت تر از امروزه
هست و با اتفاقات جدید تو راه هست
میسو ممنون
ب بسته بلبل زبونی نکن برو پدر رو صدا کن
تق تق
پ بفرمایید
میسو پدر شام حاضره
پ برو الان میام
سر میز شام
ب من اشتها ندارم
پ چرا
ب بدم میاد با کلفت ها روی میز شام بخورم
پ میسو مقدار کمی غذا برای خودت بگیر و برو توی اتاقت
میسو چشم
از زبان خودم
میسو کمی غذا گرف و به بالا رفت که در اتاق پدرش باز بود
میسو برای ثبت نام مدرسه پول نیاز دارم
میسو به اتاق پدرش رفت و کمی از اون پولی که رو ی میز بود برداشت و بهاتاقش رفت شامش رو خورد و بعد با خیال آسوده خابید ولی نمیدونست فردا سخت تر از امروزه
هست و با اتفاقات جدید تو راه هست
۱.۷k
۰۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.