رمان سگهای ولگرد بانگو
رویای من به واقعیت تبدیل میشود!
#پارت_4
وارد آشپزخونه میشم*
چندتا خوراکی برای اعضای بانگو و خودم برمیدارم و میام بیرون*
دازایو مببینم ک داره از خونه خارج میشه*
من: اوه! به سلامت😊👋...
چییییییی؟؟؟؟؟ داری کجا میریییییییییی برگرد؟؟؟؟؟؟؟خونههههه!!!!
دازای: دارم میرم دنبال یه بانوی زیبای ایرانی😐😃🩸
من: خودم بعدا برات پیدا میکنم فقط خواهش میکنم برگرد داخلللل😱
دازای: هوم؟ قول میدی؟🥺😄
من: آره☺️
حالا بیا برگردیم پیش بقیه
دازای: باوش
باهم رفتن به سمت اتاقم*
هی بیاین پذیرایی اتاقم زیاد جا نداره😅
اعضای بانگو: اومدن به پذیرایی*
گذاشتن خوراکیا رو میز*
رانپو نصف خوراکیا رو میخوره😐✨*
بقیه هم خوراکیایی ک موندن رو میخورن😐*
جمع کردن ظرفا*
ده دقیقه بعد*
من: حوصلم سر رفت😕چیکار کنیمم؟😕
رانپو: بخوریم😃
همه باهم: نه!
چویا: مست کنیم😐🍷
من: مشروب نداریم😁😂
چویا: @#*!؟😐💔
من: را...راستی ساعت چنده؟؟؟؟😳
کونیکیدا: ساعت 5:36:29 ثانیه است😐🕔
من: ای وااای الانه ک مامانم برگرده خو-
تق تق تق!
تق تق تق!
ادامه دارد...
#Akutagawa
#پارت_4
وارد آشپزخونه میشم*
چندتا خوراکی برای اعضای بانگو و خودم برمیدارم و میام بیرون*
دازایو مببینم ک داره از خونه خارج میشه*
من: اوه! به سلامت😊👋...
چییییییی؟؟؟؟؟ داری کجا میریییییییییی برگرد؟؟؟؟؟؟؟خونههههه!!!!
دازای: دارم میرم دنبال یه بانوی زیبای ایرانی😐😃🩸
من: خودم بعدا برات پیدا میکنم فقط خواهش میکنم برگرد داخلللل😱
دازای: هوم؟ قول میدی؟🥺😄
من: آره☺️
حالا بیا برگردیم پیش بقیه
دازای: باوش
باهم رفتن به سمت اتاقم*
هی بیاین پذیرایی اتاقم زیاد جا نداره😅
اعضای بانگو: اومدن به پذیرایی*
گذاشتن خوراکیا رو میز*
رانپو نصف خوراکیا رو میخوره😐✨*
بقیه هم خوراکیایی ک موندن رو میخورن😐*
جمع کردن ظرفا*
ده دقیقه بعد*
من: حوصلم سر رفت😕چیکار کنیمم؟😕
رانپو: بخوریم😃
همه باهم: نه!
چویا: مست کنیم😐🍷
من: مشروب نداریم😁😂
چویا: @#*!؟😐💔
من: را...راستی ساعت چنده؟؟؟؟😳
کونیکیدا: ساعت 5:36:29 ثانیه است😐🕔
من: ای وااای الانه ک مامانم برگرده خو-
تق تق تق!
تق تق تق!
ادامه دارد...
#Akutagawa
۸.۲k
۱۵ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.