PT1
ته ویو :
امروز روز اول سال آخر دبیرستانمه . بالاخره رسیدم سال آخر و تمام مسخره بازی ها تموم شد . تو صف ایستاده بودم . شروع کردن به خوندن اسم ها . کلاس ها از A تا C و به 1 و 2 تقسیم میشن . من باید بیفتم تو کلاس A2 . شروع کردن به خوندن اسم ها و حدسم درست از آب در اومد افتادم تو کلاس A2 . رفت و سمت کلاس . موقع نشستن همه با دوست دختراشون نشستن ولی من که هیچ دوستی ندارم پس کجا باید بشینم با کی ؟ همه نشستن یه جای خالی دیدم کنار پنجره تو ردیف آخر جای خوبیه ولی ولی موقع نشستن مجبورم با یه دختر بشینم خواستم بهش بگم بره و یه جای دیگه بشینه ولی وقتی قیافه دختر را دیدم قلبم قلبم ...
فالو لایک کامنت FLC :-)
امروز روز اول سال آخر دبیرستانمه . بالاخره رسیدم سال آخر و تمام مسخره بازی ها تموم شد . تو صف ایستاده بودم . شروع کردن به خوندن اسم ها . کلاس ها از A تا C و به 1 و 2 تقسیم میشن . من باید بیفتم تو کلاس A2 . شروع کردن به خوندن اسم ها و حدسم درست از آب در اومد افتادم تو کلاس A2 . رفت و سمت کلاس . موقع نشستن همه با دوست دختراشون نشستن ولی من که هیچ دوستی ندارم پس کجا باید بشینم با کی ؟ همه نشستن یه جای خالی دیدم کنار پنجره تو ردیف آخر جای خوبیه ولی ولی موقع نشستن مجبورم با یه دختر بشینم خواستم بهش بگم بره و یه جای دیگه بشینه ولی وقتی قیافه دختر را دیدم قلبم قلبم ...
فالو لایک کامنت FLC :-)
۲.۸k
۱۲ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.