torture
torture
Part ²²
ا/ت ویو
پرسیدم
-چته؟چرا میخندی؟
که با حرفی که زد واقن تعجب کردم
~هیچی.یا بچگیامون افتادم
تعجب زده بهش خیره شدم و بعد از چند ثانیه گفتم
-منو تو همو از بچگی میشناسیم؟مطمئنی داداشم نیستی؟
~همه چیزو برات تعریف میکنم.فعلن بریم پایین صبونه بخوریم و بعد یه سر بریم بیرون و کم کم همه چیو بهت بگم
منم بلافاصله سری تکون دادم،نگاهی به لباسام کردم و گفتم
-اینجا لباسی هست که اندازه من بشه؟
~عام،وقتی تو بیهوش بودی گفتم چند دست لبای برات بگیرن تا وقتی بهوش اومدی ازشون استفاده کنی،چطور؟
~میخام برم حموم.احساس میکنم به یه حموم خیلی طولانی نیاز دارم
خندید و بعد گفت
-پس منتظر میمونم بعد ازینکه اومدی با هم بریم صبونه بخوریم
سری تکون دادم و گفتم
-میشه کمد لباسا و حمومو نشونم بدی؟
بعد ازینکه همه چیزو نشونم داد یه دست لباس برداشتم و بعد به سمت حموم رفتم.
بعد از اتمام حموم و پوشیدن لباسام(عکسش اسلاید بعدیه)از اتاق خارج شدم که با همون پسره رد به رو شدم که روی تخت نشسته بود و غرق فکر کردن بود،جوری که حتی متوجه حضور منم نشد.منم بدون جلب توجه آروم به سمت میز رفتم و شروع به خشک کردن موهام شدم که یهو صداش اومد
~اوه،ترسیدم.جی اومدی؟
به سمتش برگشتم و گفتم
-عاممم،حدودن پنج دیقه ای میشه،ولی فک کنم بدجوری مشغول فک کردن بودی برای همین متوجه نشدی مه اومدم بیرون
سری تکون داد که خاستم چیزی بگم ولی با حالت سوالی نگاش کردم و گفتم
-میگم....عمممم....اسمت چیه؟
خندید و گفت
~یادم رفته بود ک بهت بگم
بعد لبخندی زد و گفت
~اسمم "جئون جونگ کوکه" میتونی "کوک" صدام کنی
عررر،امروز چقد فعال شدم😂🤌🏻
خب،شرایط آپ پارت بعدی
³⁰ تا لایک
²⁰ تا کامنت
#کیوت#خفن#گنگ#مود#پروف#آرمی#بی_تی_اس#لش#تئوری#شاین#لایت#مکنه#موچی#وی#نامجون#جین#شوگا#جیهوپ#جیمین#تهیونگ#جونگ_کوک#بلک_پینک#رزی#لیسا#جنی#جیسو#ایتیزی#اکسو#کرانچ#موکبانگ#کره#کیدراما#کیپاپ#مشکی#غمگین#تنها#فیک_بی_تی_اس#فیکشن#جونگ_کوک#فیک#تهیونگ#کیدراما#کیپاپ#مافیایی#خفن#شکنجه#کلیپ#کرانچ#کیوت#سیدراما#عاشقانه#بامزه#بی_تی_اس#بلک_پینگ#اکسو#ایتیزی#بلک_پینک#آزادی#موکبانگ#کره#باحال#بی_تی_اس#آنباکسینگ#فوداسمر#اسلایم#دی_او#نامجون#جین#شوگا#جی_هوب#جیمین#عاشقانه#عشق#جان_فدا#نیکا_ساکرمی#مهسا_امینی#مادر#تنهایی#افسردگی#غمگین#شاد#اسلوموشن#کارما#سپهر_خلسه#رضا_پیشرو#امیر_تتلو
Part ²²
ا/ت ویو
پرسیدم
-چته؟چرا میخندی؟
که با حرفی که زد واقن تعجب کردم
~هیچی.یا بچگیامون افتادم
تعجب زده بهش خیره شدم و بعد از چند ثانیه گفتم
-منو تو همو از بچگی میشناسیم؟مطمئنی داداشم نیستی؟
~همه چیزو برات تعریف میکنم.فعلن بریم پایین صبونه بخوریم و بعد یه سر بریم بیرون و کم کم همه چیو بهت بگم
منم بلافاصله سری تکون دادم،نگاهی به لباسام کردم و گفتم
-اینجا لباسی هست که اندازه من بشه؟
~عام،وقتی تو بیهوش بودی گفتم چند دست لبای برات بگیرن تا وقتی بهوش اومدی ازشون استفاده کنی،چطور؟
~میخام برم حموم.احساس میکنم به یه حموم خیلی طولانی نیاز دارم
خندید و بعد گفت
-پس منتظر میمونم بعد ازینکه اومدی با هم بریم صبونه بخوریم
سری تکون دادم و گفتم
-میشه کمد لباسا و حمومو نشونم بدی؟
بعد ازینکه همه چیزو نشونم داد یه دست لباس برداشتم و بعد به سمت حموم رفتم.
بعد از اتمام حموم و پوشیدن لباسام(عکسش اسلاید بعدیه)از اتاق خارج شدم که با همون پسره رد به رو شدم که روی تخت نشسته بود و غرق فکر کردن بود،جوری که حتی متوجه حضور منم نشد.منم بدون جلب توجه آروم به سمت میز رفتم و شروع به خشک کردن موهام شدم که یهو صداش اومد
~اوه،ترسیدم.جی اومدی؟
به سمتش برگشتم و گفتم
-عاممم،حدودن پنج دیقه ای میشه،ولی فک کنم بدجوری مشغول فک کردن بودی برای همین متوجه نشدی مه اومدم بیرون
سری تکون داد که خاستم چیزی بگم ولی با حالت سوالی نگاش کردم و گفتم
-میگم....عمممم....اسمت چیه؟
خندید و گفت
~یادم رفته بود ک بهت بگم
بعد لبخندی زد و گفت
~اسمم "جئون جونگ کوکه" میتونی "کوک" صدام کنی
عررر،امروز چقد فعال شدم😂🤌🏻
خب،شرایط آپ پارت بعدی
³⁰ تا لایک
²⁰ تا کامنت
#کیوت#خفن#گنگ#مود#پروف#آرمی#بی_تی_اس#لش#تئوری#شاین#لایت#مکنه#موچی#وی#نامجون#جین#شوگا#جیهوپ#جیمین#تهیونگ#جونگ_کوک#بلک_پینک#رزی#لیسا#جنی#جیسو#ایتیزی#اکسو#کرانچ#موکبانگ#کره#کیدراما#کیپاپ#مشکی#غمگین#تنها#فیک_بی_تی_اس#فیکشن#جونگ_کوک#فیک#تهیونگ#کیدراما#کیپاپ#مافیایی#خفن#شکنجه#کلیپ#کرانچ#کیوت#سیدراما#عاشقانه#بامزه#بی_تی_اس#بلک_پینگ#اکسو#ایتیزی#بلک_پینک#آزادی#موکبانگ#کره#باحال#بی_تی_اس#آنباکسینگ#فوداسمر#اسلایم#دی_او#نامجون#جین#شوگا#جی_هوب#جیمین#عاشقانه#عشق#جان_فدا#نیکا_ساکرمی#مهسا_امینی#مادر#تنهایی#افسردگی#غمگین#شاد#اسلوموشن#کارما#سپهر_خلسه#رضا_پیشرو#امیر_تتلو
۲۲.۱k
۱۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.