نجاتم بده پارت ۱۴
تو از من خوشت نمیومد نمیشه به اجبار از کسی که بدت میاد مراقبت کنی و تو خونت راهش بدی
اگه فقط همینو میخواستی بگی من دیگه باید برم ممکنه اخراج بشم
_شغلت چیه
+مدیر برنامم
_اها فقط لطفا اگر از من ناراحتی منو ببخش اگه میشه بازم بیا دیدنم
+باشه سرم شلوغ نبود بهت سر میزنم
نارا کنترلش دست خودش نبود بعد از دیدن پیرمرد دلش سوخت و نتونست بگه چقدر ازش نفرت داره اما میخواست نفرت و تنفرش رو ازبین بره تا پیر مرد راحت بمیره!
+فعلا..... پدر بزرگ
_خداحافظ😢🙂
نارا تا از اتاقش اومد بیرون تلفنش زنگ خورد ناشناس بود دیگه انگار عادت کرده بود فقط ناشناس ها بهش زنگ بزنن البته اون کسی رو نداشت که بهش زنگ بزنه جواب داد
شرط ۱۶۵بشیم 😊
اگه فقط همینو میخواستی بگی من دیگه باید برم ممکنه اخراج بشم
_شغلت چیه
+مدیر برنامم
_اها فقط لطفا اگر از من ناراحتی منو ببخش اگه میشه بازم بیا دیدنم
+باشه سرم شلوغ نبود بهت سر میزنم
نارا کنترلش دست خودش نبود بعد از دیدن پیرمرد دلش سوخت و نتونست بگه چقدر ازش نفرت داره اما میخواست نفرت و تنفرش رو ازبین بره تا پیر مرد راحت بمیره!
+فعلا..... پدر بزرگ
_خداحافظ😢🙂
نارا تا از اتاقش اومد بیرون تلفنش زنگ خورد ناشناس بود دیگه انگار عادت کرده بود فقط ناشناس ها بهش زنگ بزنن البته اون کسی رو نداشت که بهش زنگ بزنه جواب داد
شرط ۱۶۵بشیم 😊
۳.۱k
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.