قاتل قلبم پارت ۳

قاتل قلبم "پارت ۳"
از زبون انیا:
رفتم داخل کلاس یکی همش بهم نگاه میکرد ولی نمیتونستم بفهمم کیه ،ذهنشو خوندم :"وای این آنیاست خیلی مهربون و بانمکه" مهربون؟میخوام آدم بکشم بد مهربون؟حتما
هندرسون :خب دانش آموزان همین طور که میدونین برای هفته دیگه جشن اول سال داریم،برای اینکه دانش آموزان بیشتر باهم آشنا بشن (نویسنده: همه جشن اخر سال دارن من اول سال این ایده ها چیه خدایی ؟)برای این جشن کلاس ما داوطلبانه کارای جشن رو به صورت گروهای ۳ نفره انجام میده .حالای گروه هارو علام میکنم:گروه۱ دامیان دزموند ،انیا فورجر،الکس ..‌‌‌‌...
ذهن انیا :خوبه با دامیانم میتونم بهش نزدیک بشم .
ذهن دامیان: با انیا!اما من نمیتونم صبر کن ببینم با الکس اما اونم از انیا خوشش میاد اگه بهش نزدیک بشه چی ؟نه نباید بزارم .
(غصه نخور درست میشه)
ذهن الکس:آخ جون با انیام !
و به این ترتیب کارا رو انجام میدن گروه انیا قراره که دسر درست کنن..