دخترک مغرور🧬♥️
دخترک مغرور🧬♥️
پارت ۱۸
diyana
نشسته بودیم که یهو ارسلان اومد نشست بغل ممد
ممد : بهتری
ارسلان: آره
ممد : چیشد کی این بلاهارو سرت آورده
ارسلان : ........(همه چیو گف)
ممد : بمیرم برات چقد بلا سرت آورد ببینمش جرش میدم
دیانا : الان جاییت درد نمیکنه
ارسلان : نه فقط دستم یکم تیر میکشه
دیانا : خوب عادیه چون بخیت پاره شده بود تازه هم بخیه خوردی
ارسلان : دستت درد نکنه دیانا
متین: اگه تموم شد پاشو بریم(با عصبانیت)
دیانا : ب.باشه بریم
خدافظ
ارسلان و ممد : خدافظ
دیانا : متین عصبی بود سوار ماشین شدیم
متین : چرا انقد باهاش صمیمی
دیانا : خو دوستمه
متین : انقد عاشقانه باهاش رفتار میکردی
دیانا : متین حواست باشه داری چی میگی
متین : عاشق شدی آره عاشقش شدی
دیانا : من هیچ حسی به اون ندارم هیچ حسی فقط دلم براش سوخت
متین : دیگ حق نداری باهاش زیاد حرف بزنی خیلی سردم برخورد میکنی
دیانا : ....
arslwn
وقتی دیانا رف خیلی ناراحت شدم
ممد : چرا اینطوری شدی تو
ارسلان: ممد من عاشق دیانا شدم
ممد : چیییییی
ارسلان : ممد نمیتونم جلو متین ببینمش حالم بد میشه خیلی سعی میکنم گریه نکنم ولی خیلی سخته(با گریه)
ممد : ارسلان بائو قبول کنی که اونا رلن همو دوس دارن
ارسلان : نیکام عاشق متینه ولی هیچکدومشون به منو نیکا هیچ حسی ندارن
ممد : .....
ادامه دارد....
پارت ۱۸
diyana
نشسته بودیم که یهو ارسلان اومد نشست بغل ممد
ممد : بهتری
ارسلان: آره
ممد : چیشد کی این بلاهارو سرت آورده
ارسلان : ........(همه چیو گف)
ممد : بمیرم برات چقد بلا سرت آورد ببینمش جرش میدم
دیانا : الان جاییت درد نمیکنه
ارسلان : نه فقط دستم یکم تیر میکشه
دیانا : خوب عادیه چون بخیت پاره شده بود تازه هم بخیه خوردی
ارسلان : دستت درد نکنه دیانا
متین: اگه تموم شد پاشو بریم(با عصبانیت)
دیانا : ب.باشه بریم
خدافظ
ارسلان و ممد : خدافظ
دیانا : متین عصبی بود سوار ماشین شدیم
متین : چرا انقد باهاش صمیمی
دیانا : خو دوستمه
متین : انقد عاشقانه باهاش رفتار میکردی
دیانا : متین حواست باشه داری چی میگی
متین : عاشق شدی آره عاشقش شدی
دیانا : من هیچ حسی به اون ندارم هیچ حسی فقط دلم براش سوخت
متین : دیگ حق نداری باهاش زیاد حرف بزنی خیلی سردم برخورد میکنی
دیانا : ....
arslwn
وقتی دیانا رف خیلی ناراحت شدم
ممد : چرا اینطوری شدی تو
ارسلان: ممد من عاشق دیانا شدم
ممد : چیییییی
ارسلان : ممد نمیتونم جلو متین ببینمش حالم بد میشه خیلی سعی میکنم گریه نکنم ولی خیلی سخته(با گریه)
ممد : ارسلان بائو قبول کنی که اونا رلن همو دوس دارن
ارسلان : نیکام عاشق متینه ولی هیچکدومشون به منو نیکا هیچ حسی ندارن
ممد : .....
ادامه دارد....
۲.۹k
۱۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.