پارت اول
فیک "وقتی فقط یه کاراموز بودی" دو پارتی از کوکی (درخواستی)
^ویو ا.ت ^
سلام من ا.تم 20 سالمه و 2 سالی میشه دارم برای آیدل شدن کاراموزی میبینم من تو کمپانی بیگ هیگ ادیشن دادم و بیشتر موقعا منو بقیه کاراموزا تو یه سالن بزرگ تو همین کمپانیه تمرین میکنیم...صبح با زنگ گوشیم بلند شدم من و چند تا کاراموز دیگه تو یه اتاق تو خوابگاه کمپانی هستیم و هر چند وقت میایم اینجا و چند روز میمونیم امروز تمرین دنس داشتیم و قرار بود کل روزو تمرین سختی کنیم از شانس بدم 2 روزه یه مربی بی عصاب به جای مربعی قبلیمون اومده و خیلی سخت گیره... رفتم صبونه خوردم و آماده شدم و رفتم سمت سالن تمرین وقتی رسیدم وسایلمو تو کمدم گذاشتم ک مربی اومد سریع تمرینو شروع کردیم امروز خیلی سخت بود (شب ساعت 9)وای تمرین تموم شد اصلا بدنم جون نداره خیلی خستم پاهام خیلی درد میکنه آروم داشتم میرفتم سمت خوابگاه ک سرم محکم خورد ب ی چیزی و دوتامون افتادیم زمین چشمامو باز کردم دیدم اون اون اون خودشه چئون جونگ کوک سریع بلند شدم و احترام گذاشتم ک اونم بلند شد و گفت (علامت کوک +ا.ت&)
+او حالتون خوبه؟
&ب.. بله معذرت میخوام
+مهم نیست فقط خوبه ک حالت خوبه... سرمو بلند کردم و تو چشماش ک مثل ماه میدرخشید نگاه کردم وای خدای من اون ی فرشته جذابه همین جور محو چشماش بودم که با صدای ی نفر از پشت سرم حواسم پرت شد برگشتم دیدم
^ویو ا.ت ^
سلام من ا.تم 20 سالمه و 2 سالی میشه دارم برای آیدل شدن کاراموزی میبینم من تو کمپانی بیگ هیگ ادیشن دادم و بیشتر موقعا منو بقیه کاراموزا تو یه سالن بزرگ تو همین کمپانیه تمرین میکنیم...صبح با زنگ گوشیم بلند شدم من و چند تا کاراموز دیگه تو یه اتاق تو خوابگاه کمپانی هستیم و هر چند وقت میایم اینجا و چند روز میمونیم امروز تمرین دنس داشتیم و قرار بود کل روزو تمرین سختی کنیم از شانس بدم 2 روزه یه مربی بی عصاب به جای مربعی قبلیمون اومده و خیلی سخت گیره... رفتم صبونه خوردم و آماده شدم و رفتم سمت سالن تمرین وقتی رسیدم وسایلمو تو کمدم گذاشتم ک مربی اومد سریع تمرینو شروع کردیم امروز خیلی سخت بود (شب ساعت 9)وای تمرین تموم شد اصلا بدنم جون نداره خیلی خستم پاهام خیلی درد میکنه آروم داشتم میرفتم سمت خوابگاه ک سرم محکم خورد ب ی چیزی و دوتامون افتادیم زمین چشمامو باز کردم دیدم اون اون اون خودشه چئون جونگ کوک سریع بلند شدم و احترام گذاشتم ک اونم بلند شد و گفت (علامت کوک +ا.ت&)
+او حالتون خوبه؟
&ب.. بله معذرت میخوام
+مهم نیست فقط خوبه ک حالت خوبه... سرمو بلند کردم و تو چشماش ک مثل ماه میدرخشید نگاه کردم وای خدای من اون ی فرشته جذابه همین جور محو چشماش بودم که با صدای ی نفر از پشت سرم حواسم پرت شد برگشتم دیدم
۸.۳k
۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.