⚠️اسماته⚠️
⚠️رفتن اوتاقشون ماهم کلید رو از لابی گرفتیم و⚠️ سمت
اتاقمون رفتیم
وارد اتاق شدیمو کوک درو قفل کرد اومد سمتم
_بهت گفته بودم مال منی بیب
شروع کرد به بوسیدن لبام منم همراهیش میکردم
رفت سراغ گردنم کیس مارک های بنفشی میزاشت که ناله هام بلند شد بود بدجور تحریک شده بودم
_افرین بیبی گرل همینطور برام ناله کن
+کو..کوک
_کوک؟
+دد...ددی
_جانم
دکمه های لباسشو باز کردم
بغلم کردو بردم سمت تخت و روم خیمه زد دوباره شروع کرد به بوسیدن لبم
لباسمو از تنم در اورد و کمربندشو باز کرد منو داگی کرد و واردم کردو
صدای ناله هامون کل اتاقو پر کرده بود
بعد ۷ راند
دیگه نمیتونستم شکمم خیلی درد میکرد
+اه...کو..کوک بسه
ازم کشید بیرون و کنارم خوابید بوسه ای روی لبم زد
_خوبی؟
+نه
_چرا عشقم
+شکمم درد میکنه
_بیا بریم حموم
+بریم
بعلم کرد و پاهامو دور کمرش حلقه کردم باهم رفتیم توی وان سرمو گزاشتم روی سینش
دلم رو ماساژ میداد
_الان بهتری؟
+اره
دستش رو برد روی کمرم و همینطور نوازش میکرد
+کوک وقتی برگشتیم سئول ماموریت دارم
_واقعا؟
+هوممم
_کی هست حالا؟
+چانگ
_یارو خیلی کینه ایه نمیتونی شکستش بدی من نتونستم هیچکست نتونست
+اگه تونستم چی؟
_باعث افتخار خانواده میشی
لبخند زدم گفتم
+یعنی ۲ خانواده؟
_اره خانواده خودمون و پدر مادرت
+نهه خانواده تو و من
با تعجب نگام کرد
+بریم بیرون من خوابم میاد
_بریم
از حموم اومدیم بیرون لباس خوابمو پوشیدمو رفتم روی تخت
کوک با یه شلوارک روی تخت پتو رو دادم روم خودم دادم و خو مو تو بغل کوک جا دادم
اتاقمون رفتیم
وارد اتاق شدیمو کوک درو قفل کرد اومد سمتم
_بهت گفته بودم مال منی بیب
شروع کرد به بوسیدن لبام منم همراهیش میکردم
رفت سراغ گردنم کیس مارک های بنفشی میزاشت که ناله هام بلند شد بود بدجور تحریک شده بودم
_افرین بیبی گرل همینطور برام ناله کن
+کو..کوک
_کوک؟
+دد...ددی
_جانم
دکمه های لباسشو باز کردم
بغلم کردو بردم سمت تخت و روم خیمه زد دوباره شروع کرد به بوسیدن لبم
لباسمو از تنم در اورد و کمربندشو باز کرد منو داگی کرد و واردم کردو
صدای ناله هامون کل اتاقو پر کرده بود
بعد ۷ راند
دیگه نمیتونستم شکمم خیلی درد میکرد
+اه...کو..کوک بسه
ازم کشید بیرون و کنارم خوابید بوسه ای روی لبم زد
_خوبی؟
+نه
_چرا عشقم
+شکمم درد میکنه
_بیا بریم حموم
+بریم
بعلم کرد و پاهامو دور کمرش حلقه کردم باهم رفتیم توی وان سرمو گزاشتم روی سینش
دلم رو ماساژ میداد
_الان بهتری؟
+اره
دستش رو برد روی کمرم و همینطور نوازش میکرد
+کوک وقتی برگشتیم سئول ماموریت دارم
_واقعا؟
+هوممم
_کی هست حالا؟
+چانگ
_یارو خیلی کینه ایه نمیتونی شکستش بدی من نتونستم هیچکست نتونست
+اگه تونستم چی؟
_باعث افتخار خانواده میشی
لبخند زدم گفتم
+یعنی ۲ خانواده؟
_اره خانواده خودمون و پدر مادرت
+نهه خانواده تو و من
با تعجب نگام کرد
+بریم بیرون من خوابم میاد
_بریم
از حموم اومدیم بیرون لباس خوابمو پوشیدمو رفتم روی تخت
کوک با یه شلوارک روی تخت پتو رو دادم روم خودم دادم و خو مو تو بغل کوک جا دادم
۲۷.۶k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.