فیک ۹

بعد رفتیم فیلم دیدیم فیلم ترسناک من خیلی ترسیده بودم ولی جونکوک به روی خودش نمی آورد اونم ترسید بود

بد جایی که یه دفعه جنه میپره تو صفحه من جیغ میزنم تلویزیون خاموش می کنم گفت

+ داشتم نگاه میکردم جیغ جیغو

_ برو بابا مردم از ترس

+ ترسو خیلی ترسویی

_ برو به کارات برس اینا چیه نگاه می کنی

+ خودت گفت نگاه کنیم

_ من کی گفتم چرا دروغ میگی (داره دروغ میگه منظورم ا.ت)

+ من و دروغ کی دیدی من دروغ بگم

_ همین الان

+ کل کل کردن با تو بی فایده است برو بگیر بخواب

_ نمیخوابم

+ گفتم برو بگیر بخواب

_ نمیرم

از زبان ا.ت

اومد سمتم که دستمو بگیره ببره داخل اتاق که من بخوابم ولی تا اومد نزدیک دستمو بگیره با پا زدم رو پاش سه متر پرید عقب منم پا به فرار گذاشتم ۳ دور دور عمارت دویدیم که من خوردم زمین پام زخمی شد بلند جیغ زدم استوک من هم زخمی شد رفتیم پیش آجوما

آجوما= دختر با خودت چیکار کردی

_ داشتم می دویدم خوردم زمین

+ زیاد حرف نزن زود کار انجام بده(سرد)

آجوما=چشم تموم شد

بلند شدم رفتیم به سمت اتاق طبقه بالا که بودیم محکم گوش جونگ کوک را گرفتم پیچوندم گفتم

_ آدم با بزرگترش شکلی حرف میزنه

+ آی ولم کن اشتباه کردم

بعدشم رفتی خوابیدیم