پارت بیست و هفت
ت:کوک چرا کیک ریختی روی تخت
کوک:گشنم بود غذا خوردم
ت:رو تخت
کوک:ببخشید عزیزم
ت:خودت جمعش میکنی ها
کوک:باشه
شوگا:من گشنمههههه غذاهم حاضره نمیاید میخورم
ت:اومدم
کوک:باشه
ت:امروز بریم پل
کوک:اره بریم
شوگا:باشه
ت:غذا بخور بریم
کوک:باشه بدو لباس بپوش بریم
شوگا:من امادم
ت:بریم
روی پل/ت/شوگا/کوک
ت:عه خوب یه چیزی بخوریم
شوگا:مگه الان غذا نخوردیم
کوک:من پشمک میخام
شوگا:وقتی بهم بگی بابایی میخرم
کوک:بابایی برام بخر
شوگا:بیا
ت:منم میخام ددی( کوک)
کوک:الان عزیزم
شوگا:عه زنیکه، ی عوضی تو اینجا چیکار داری
(همون زنه که شب اومده بود بالا سر کوک و ا/ت)اسمش لی کای میونگ خواهر همون لی میونگ
لی کای میونگ:اومدم بکشمت
شوگا:هه به همین خیال باش
ت:ددی اون کیه که داره با شوگا حرف میزنه
کوک:انقد خوشم میاد بهم میگی ددی
ت:عه کوک نگاه کن
کوک:چی خواهر لی میونگ
ت:هوی زنیکه تو دیشب اومدی بالا سرمون اره
کوک:چیییییی
ت:بیا اینجا
وسط خیابون گیس و گیس کشی راه میوفته
ت:عوضی
کوک:ول کنین
شوگا:ولش کن بزار کارشونو، بکنن
کوک:باشه
ا/ت و لی کای میونگ انقدر درگیر میشید که ا/ت از پل میوفتی
کوک:نههههههههههههههههههههه
شوگا:زنیکه، ی خررر میکشمت
کوک:زنگ بزن پلیس
ت:ایییییی
کوک:من میرم پایین
شوگا:برو
کوک:زنگ بزن اورژانس
توی اورژانس
کوک:ترو خدا چشماتو باز کن و یک بار دیگه بهم بگو ددی
شوگا:حالش خوب میشه
ت:ایی پام درد میکنه
کوک:تحمل کن بیبی من
بیمارستان/پشت، در اورژانس
کوک:دکتر حالش چطوره
شوگا:خوبه
دکتر:.............
شرط
5لایک
7کامنت
خواهشن نقطه نزارین حرف دلتونو بگید
کوک:گشنم بود غذا خوردم
ت:رو تخت
کوک:ببخشید عزیزم
ت:خودت جمعش میکنی ها
کوک:باشه
شوگا:من گشنمههههه غذاهم حاضره نمیاید میخورم
ت:اومدم
کوک:باشه
ت:امروز بریم پل
کوک:اره بریم
شوگا:باشه
ت:غذا بخور بریم
کوک:باشه بدو لباس بپوش بریم
شوگا:من امادم
ت:بریم
روی پل/ت/شوگا/کوک
ت:عه خوب یه چیزی بخوریم
شوگا:مگه الان غذا نخوردیم
کوک:من پشمک میخام
شوگا:وقتی بهم بگی بابایی میخرم
کوک:بابایی برام بخر
شوگا:بیا
ت:منم میخام ددی( کوک)
کوک:الان عزیزم
شوگا:عه زنیکه، ی عوضی تو اینجا چیکار داری
(همون زنه که شب اومده بود بالا سر کوک و ا/ت)اسمش لی کای میونگ خواهر همون لی میونگ
لی کای میونگ:اومدم بکشمت
شوگا:هه به همین خیال باش
ت:ددی اون کیه که داره با شوگا حرف میزنه
کوک:انقد خوشم میاد بهم میگی ددی
ت:عه کوک نگاه کن
کوک:چی خواهر لی میونگ
ت:هوی زنیکه تو دیشب اومدی بالا سرمون اره
کوک:چیییییی
ت:بیا اینجا
وسط خیابون گیس و گیس کشی راه میوفته
ت:عوضی
کوک:ول کنین
شوگا:ولش کن بزار کارشونو، بکنن
کوک:باشه
ا/ت و لی کای میونگ انقدر درگیر میشید که ا/ت از پل میوفتی
کوک:نههههههههههههههههههههه
شوگا:زنیکه، ی خررر میکشمت
کوک:زنگ بزن پلیس
ت:ایییییی
کوک:من میرم پایین
شوگا:برو
کوک:زنگ بزن اورژانس
توی اورژانس
کوک:ترو خدا چشماتو باز کن و یک بار دیگه بهم بگو ددی
شوگا:حالش خوب میشه
ت:ایی پام درد میکنه
کوک:تحمل کن بیبی من
بیمارستان/پشت، در اورژانس
کوک:دکتر حالش چطوره
شوگا:خوبه
دکتر:.............
شرط
5لایک
7کامنت
خواهشن نقطه نزارین حرف دلتونو بگید
۶.۷k
۱۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.