part 5
از زبون خودم
زنگ تفریح خورد رفتم بیرون حیاط کیفمو نگاه کردم همرو خورده بود من:عا کوکی من دوتا گذاشته بودم خوب من گشنمه دست به سینه نشستم کوک:خیله خوب ببخشید ناراحت نباش الان میرم برات یه چیزی میخرم خودشو تبدیل به آدم کرد و رفت بیرون مدرسه یه شیرموز خریده بود با دوتا هویج نشست جلو پام نیشو زد تو شیرموز داد بهم لبخند زدم شیرموز رو ازش گرفتم خودشو تبدیل به خرگوش کرد اومد کنارم رو نیم کت نشست هویجشو تو دستاش گرفت خورد من:پسرخوب دانشگاه تموم شد رفتم خونه خودشو تبدیل به آدم کرد نشستم تمرینامو حل کردم و همونجوری خوابم برد
از زبون جونگ کوک
رفتم تو اتاقش دیدم خوابیده سرش رو میزه براید استایل بغلش کردم بردمش روتخت خوابوندمش ملافه رم کشیدم روش نگاش کردم من:بهترین و قشنگ ترین صاحب دنیایی حس میکنم خیلی خوش شانسم که تنها نیستم لپشو بوسیدم و رفتم حموم
ببخشید بچه ها زیاد حال خوبی نداشتم کامل نتونستم بنویسم
زنگ تفریح خورد رفتم بیرون حیاط کیفمو نگاه کردم همرو خورده بود من:عا کوکی من دوتا گذاشته بودم خوب من گشنمه دست به سینه نشستم کوک:خیله خوب ببخشید ناراحت نباش الان میرم برات یه چیزی میخرم خودشو تبدیل به آدم کرد و رفت بیرون مدرسه یه شیرموز خریده بود با دوتا هویج نشست جلو پام نیشو زد تو شیرموز داد بهم لبخند زدم شیرموز رو ازش گرفتم خودشو تبدیل به خرگوش کرد اومد کنارم رو نیم کت نشست هویجشو تو دستاش گرفت خورد من:پسرخوب دانشگاه تموم شد رفتم خونه خودشو تبدیل به آدم کرد نشستم تمرینامو حل کردم و همونجوری خوابم برد
از زبون جونگ کوک
رفتم تو اتاقش دیدم خوابیده سرش رو میزه براید استایل بغلش کردم بردمش روتخت خوابوندمش ملافه رم کشیدم روش نگاش کردم من:بهترین و قشنگ ترین صاحب دنیایی حس میکنم خیلی خوش شانسم که تنها نیستم لپشو بوسیدم و رفتم حموم
ببخشید بچه ها زیاد حال خوبی نداشتم کامل نتونستم بنویسم
۳۴.۲k
۰۹ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.