my bloody love پارت 7و8
رفتم پایین همه نشسته بودن تامن رفتم همه ساکت شدن
میا. اومم مزاحمتون اگه منم برم
کوک. اره
جیمین. نه
نامیی عه بسه نه میا بشین
نشستم رو کاناپه قرار شد با بچه ها بریم بیرون
رفتیم شهر بازی
میا. اهم کوک و جیمین باهاتون شرط میبندم هرکی بیشتر از وسایلی ک سوار بشیم بترسه هرچی بگیم باید قبول کنه
کوک و جیمین. این بهترین موقه بود پس گفتیم باشه
رفتین سوار قطار اتاق ترس شدیم
میا. من نمیترسمم ارامش مطلقق
جیمین. واقعا میترسی
میا. چی من نهه
حرکت کردیم همچی ساکت بود ک یهو ی صدایی مثل جیغ اومد
جیغ زدم پریدم بغلشون
میااا. جیغغغغغ غلط کردممم بریم بیروننننننن
جفتشون خندیدن اولین بار بود خندشونو میدیدم
میا. کوک جیمین واقعا خندید
کوک و جیمین. نه
میااا. چراااا خندیدید یسسس ب همه میگممم از قطار پیاده شدیم رفتیم بیرون یکم چرخیدیم در طول گشتن کوک و جیمین خوشحال بودن میخندیدن باورم نمیشد اونا مغرور بخندن خیلیی اون شب بهم خوش گذشت بعد سالل هاااا اخرین باری ک انقدر بهم خوش گذشت با پدرم و مادرم برای تولدم رفتیم بیرون هوفف الان وقت ناراحتی نیستتت
رفتیم رستوران نشستیم دامنم خیلی کوتاه بود حس کردم یکی خیلی داره نگام میکنه
جیمین. میا چیزی شده
میا. اوهوم نه هیچی میگم تو ماشین لباس داریم
کوک. چطور 🤨
میا. ها هیچی همینطوری میخواستم عوض کنم
شوگا. چرا دروغ میگی بابا اون پسره هعی داره نگاش میکنه
جینی. شوگااا
شوگا. چیهه دروغ مگه بالاخره اونا
جینی. با بازوم زدم تو دستش ساکت شد
غذامونو ادامه دادیم کوک و جیمین کتشونو در اوردن پشتم و رو پام انداختن
رفتیم بیرون جیمینو کوک موندن تو رستوران
میا. میگمم یارو کاریش نکنن
ته. نه بابا چیزی نمیشه
کوک وجیمین
یارو رفت تو WCرفتیم پیشش
کوک. اووو خوشتیپ
جیمین. اومم مطمئنن میدونی دیدن اموال بقیه کار خطاییه
ناشناس. چی میگید شما برید کنار میخوام برم
کوک. نونونو اقا خوشتیپ باهات کار داریم اینور گردنت برای من اونورشم برادرم مهمونت میکنه
ی نیش خند زدم کوبوندمش ب دیوار در گوشش گفتیم
جیمین. این درسی برات ک
کوک. ب اموال بقیه چپ نگا نکنی
سرمونو کردیم تو گردنش دندونامونو فرو کردیم فقط تا جایی خونشو مکیدیم ک نمیره دهنمونو پاک کردیم رفتیم بیرون
جیمین. چرا اینکارو کردیم تو ک گفتی میا برات مهم نیست
کوک. الانم میگم برام مهم نیست فقط بخاطر اینده خودمون و اینکه قبول کنه باید مراقبش باشیم
رفتیم عمارت
میا
لباسامو با راحتی عوض مردم رفتم پایین اب خوردم ک اعضا اومدن پیشم
میا. اوم چیزی شده
نامی. باید یچیزیو بهت بگیم
کوک. نمیخواد الان به این بگی بعدا خودش میفهمه
نامی. کوک اگه درست راه نیای باهامون میدونی ک چیارو از دست میدی
جیمین. کوک یکم کوتاه بیا
کوک. باشه باشه هوفف فقط زودتر بگید این کار تموم بشه رفتم تو حیاط
میا. چی شده
نامی. میا میدونم شاید شرایط سختی باشه اما مطمئنن درک کنی
میا. خب بگید چیه
جیمین. میا ما بهت احتیاج داریم
میا. براچی
ته. ای بابا بگید بره دیگه تو باید سر مسئله ای با کوک و جیمین عروسی کنی
با این حرفش انگار اب سرد ریختن روم
میا. چی میگید دیوونه شدید من مامانم با پدرشون عروسی کرده یجور خواهر برادریم
جیمین. اما واقعی نیستیم خواهشا میا ما از بچگیمون سختیای بدی کشیدیم تا ب اینجا برسیم و جانشین پدرم بشیم بهت قول میدیم از این بابت هیچ ضرری نمیبینی خواهش میکنم
میا. بعدا صحبت میکنیم
رفتم تو حیاط بغض داشتم نفس عمیق کشیدم ک کوک اومد
کوک. سخته
میا. برات اهمیتی داره
کوک. نه
میا. پس چرا میپرسی
کوک. بچه بودیم
پدرم مارو با شکنجه کاری میکرد ک تمریناشو بکنیم تا جانشینش باشیم سخترین تمرینا حتی بعضی شبا نمیخوابیدیم نمیخوام تمام این تلاشام ب هدر بره از بچگیمون تنها ارزومون مقامی ک پدرم داره رو داشته باشیمه الانم با دخترایی میخواد ما عروسی کنیم ک اصلا دوست نداریم و با تو هم مجبوریم چون گفته اگه تا برگشتنمون دختری ک میخوایمو پیدا نکنیم جانشینشو میسو میکنه و میسو صد در صد از این کار بر نمیاد و خانوادمونو ب هم میزنه
میا. در عوض این
کوک. کمک میکنم بفهمی پدرت چ اتفاقی براش افتاده
میا. قول میدی
جیمین. قول میدیم
کوک. حرف من با کوک یکیه تو زن ما شو ما درعوضش پدرتو برات پیدا میکنیم مطمئنن برات عزیزه
میا. هوففف باشه قبول میکنم ولی بهتون بگم ک زیاده روی نمیکنیداااا
جیمین. حتمااا قول میدم من
کوک. اوم نه من قول نمیدم بالاخره ک زنمون میشی
میا. پرووو
خنده ای کردیم رفتیم داخل شب بود همه رفتیم بالا خوابیدیم
ی هفته بعد
اینم از این دوتا پارت با هم نوشتمشون هم پارت 7 و8 وو پارت دیگه بقیش برا فردا برای امروز پنج تا پارت اپلود کردم بوسس بهتوننن باییی
میا. اومم مزاحمتون اگه منم برم
کوک. اره
جیمین. نه
نامیی عه بسه نه میا بشین
نشستم رو کاناپه قرار شد با بچه ها بریم بیرون
رفتیم شهر بازی
میا. اهم کوک و جیمین باهاتون شرط میبندم هرکی بیشتر از وسایلی ک سوار بشیم بترسه هرچی بگیم باید قبول کنه
کوک و جیمین. این بهترین موقه بود پس گفتیم باشه
رفتین سوار قطار اتاق ترس شدیم
میا. من نمیترسمم ارامش مطلقق
جیمین. واقعا میترسی
میا. چی من نهه
حرکت کردیم همچی ساکت بود ک یهو ی صدایی مثل جیغ اومد
جیغ زدم پریدم بغلشون
میااا. جیغغغغغ غلط کردممم بریم بیروننننننن
جفتشون خندیدن اولین بار بود خندشونو میدیدم
میا. کوک جیمین واقعا خندید
کوک و جیمین. نه
میااا. چراااا خندیدید یسسس ب همه میگممم از قطار پیاده شدیم رفتیم بیرون یکم چرخیدیم در طول گشتن کوک و جیمین خوشحال بودن میخندیدن باورم نمیشد اونا مغرور بخندن خیلیی اون شب بهم خوش گذشت بعد سالل هاااا اخرین باری ک انقدر بهم خوش گذشت با پدرم و مادرم برای تولدم رفتیم بیرون هوفف الان وقت ناراحتی نیستتت
رفتیم رستوران نشستیم دامنم خیلی کوتاه بود حس کردم یکی خیلی داره نگام میکنه
جیمین. میا چیزی شده
میا. اوهوم نه هیچی میگم تو ماشین لباس داریم
کوک. چطور 🤨
میا. ها هیچی همینطوری میخواستم عوض کنم
شوگا. چرا دروغ میگی بابا اون پسره هعی داره نگاش میکنه
جینی. شوگااا
شوگا. چیهه دروغ مگه بالاخره اونا
جینی. با بازوم زدم تو دستش ساکت شد
غذامونو ادامه دادیم کوک و جیمین کتشونو در اوردن پشتم و رو پام انداختن
رفتیم بیرون جیمینو کوک موندن تو رستوران
میا. میگمم یارو کاریش نکنن
ته. نه بابا چیزی نمیشه
کوک وجیمین
یارو رفت تو WCرفتیم پیشش
کوک. اووو خوشتیپ
جیمین. اومم مطمئنن میدونی دیدن اموال بقیه کار خطاییه
ناشناس. چی میگید شما برید کنار میخوام برم
کوک. نونونو اقا خوشتیپ باهات کار داریم اینور گردنت برای من اونورشم برادرم مهمونت میکنه
ی نیش خند زدم کوبوندمش ب دیوار در گوشش گفتیم
جیمین. این درسی برات ک
کوک. ب اموال بقیه چپ نگا نکنی
سرمونو کردیم تو گردنش دندونامونو فرو کردیم فقط تا جایی خونشو مکیدیم ک نمیره دهنمونو پاک کردیم رفتیم بیرون
جیمین. چرا اینکارو کردیم تو ک گفتی میا برات مهم نیست
کوک. الانم میگم برام مهم نیست فقط بخاطر اینده خودمون و اینکه قبول کنه باید مراقبش باشیم
رفتیم عمارت
میا
لباسامو با راحتی عوض مردم رفتم پایین اب خوردم ک اعضا اومدن پیشم
میا. اوم چیزی شده
نامی. باید یچیزیو بهت بگیم
کوک. نمیخواد الان به این بگی بعدا خودش میفهمه
نامی. کوک اگه درست راه نیای باهامون میدونی ک چیارو از دست میدی
جیمین. کوک یکم کوتاه بیا
کوک. باشه باشه هوفف فقط زودتر بگید این کار تموم بشه رفتم تو حیاط
میا. چی شده
نامی. میا میدونم شاید شرایط سختی باشه اما مطمئنن درک کنی
میا. خب بگید چیه
جیمین. میا ما بهت احتیاج داریم
میا. براچی
ته. ای بابا بگید بره دیگه تو باید سر مسئله ای با کوک و جیمین عروسی کنی
با این حرفش انگار اب سرد ریختن روم
میا. چی میگید دیوونه شدید من مامانم با پدرشون عروسی کرده یجور خواهر برادریم
جیمین. اما واقعی نیستیم خواهشا میا ما از بچگیمون سختیای بدی کشیدیم تا ب اینجا برسیم و جانشین پدرم بشیم بهت قول میدیم از این بابت هیچ ضرری نمیبینی خواهش میکنم
میا. بعدا صحبت میکنیم
رفتم تو حیاط بغض داشتم نفس عمیق کشیدم ک کوک اومد
کوک. سخته
میا. برات اهمیتی داره
کوک. نه
میا. پس چرا میپرسی
کوک. بچه بودیم
پدرم مارو با شکنجه کاری میکرد ک تمریناشو بکنیم تا جانشینش باشیم سخترین تمرینا حتی بعضی شبا نمیخوابیدیم نمیخوام تمام این تلاشام ب هدر بره از بچگیمون تنها ارزومون مقامی ک پدرم داره رو داشته باشیمه الانم با دخترایی میخواد ما عروسی کنیم ک اصلا دوست نداریم و با تو هم مجبوریم چون گفته اگه تا برگشتنمون دختری ک میخوایمو پیدا نکنیم جانشینشو میسو میکنه و میسو صد در صد از این کار بر نمیاد و خانوادمونو ب هم میزنه
میا. در عوض این
کوک. کمک میکنم بفهمی پدرت چ اتفاقی براش افتاده
میا. قول میدی
جیمین. قول میدیم
کوک. حرف من با کوک یکیه تو زن ما شو ما درعوضش پدرتو برات پیدا میکنیم مطمئنن برات عزیزه
میا. هوففف باشه قبول میکنم ولی بهتون بگم ک زیاده روی نمیکنیداااا
جیمین. حتمااا قول میدم من
کوک. اوم نه من قول نمیدم بالاخره ک زنمون میشی
میا. پرووو
خنده ای کردیم رفتیم داخل شب بود همه رفتیم بالا خوابیدیم
ی هفته بعد
اینم از این دوتا پارت با هم نوشتمشون هم پارت 7 و8 وو پارت دیگه بقیش برا فردا برای امروز پنج تا پارت اپلود کردم بوسس بهتوننن باییی
۳۹.۹k
۲۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.