قرار بود ببرمش پارک
قرار بود ببرمش پارک
یکی زنگ زد بهانه آوردم
گفتم ای بابا خدا نخواست
با گریه گفت: عمو الان تو خدایی؟
یادم افتاد،
خودم با گریه،
به یکی دیگه گفته بودم
یکی زنگ زد بهانه آوردم
گفتم ای بابا خدا نخواست
با گریه گفت: عمو الان تو خدایی؟
یادم افتاد،
خودم با گریه،
به یکی دیگه گفته بودم
۱.۱k
۰۱ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.