پارت ۸
دو روز گذشت و ا/ت به پیشنهاد کوک فکر میکرد ولی خجالت میکشید
تا اینکه توی یک هفته هی یک شماره ناشناس هی مزاحم ا/ت میشود یک روز که کوکی و اعضا خونه نبودن از همون شماره ناشناس یک پیام دریافت کرد که میگفت:
(ساعت ۱۱شب به این ادرس******بیا تنها)ا/ت که واقعا کنجکاو شده بود قبول کرد اعضا ساعت۸امدن
وشام خوردن وتقریبا ساعت نزدیکای ۹بود که ا/ت به اعضا میخواست بگه:
ویوا/ت:
رفتم بهشون بگم که میخوام برم پیاده روی
پس آماده شدم و رفتم پایین(عمارت اعضا دوبلکسه یعنی دوطبقس و اتاق خواب ها طبقه بالا هستن)
+بچها من میخوام برم پیاده روی
_اون موقعه چی باعث شده فکر کنی میزارم تنها این موقع شب بری بیرون اونم برای پیاده روی ؟
+میخوام یکزره تنها باشم لطفا!!
نامجون:باشه برو
_هیونگ!!!!!
+ممنون من رفتم،خدافظ
همه:خدافظ
وقتی رفتم بیرون یک تاکسی گرفتم و به مکان قرار رفتم
وبه یک……..
تا اینکه توی یک هفته هی یک شماره ناشناس هی مزاحم ا/ت میشود یک روز که کوکی و اعضا خونه نبودن از همون شماره ناشناس یک پیام دریافت کرد که میگفت:
(ساعت ۱۱شب به این ادرس******بیا تنها)ا/ت که واقعا کنجکاو شده بود قبول کرد اعضا ساعت۸امدن
وشام خوردن وتقریبا ساعت نزدیکای ۹بود که ا/ت به اعضا میخواست بگه:
ویوا/ت:
رفتم بهشون بگم که میخوام برم پیاده روی
پس آماده شدم و رفتم پایین(عمارت اعضا دوبلکسه یعنی دوطبقس و اتاق خواب ها طبقه بالا هستن)
+بچها من میخوام برم پیاده روی
_اون موقعه چی باعث شده فکر کنی میزارم تنها این موقع شب بری بیرون اونم برای پیاده روی ؟
+میخوام یکزره تنها باشم لطفا!!
نامجون:باشه برو
_هیونگ!!!!!
+ممنون من رفتم،خدافظ
همه:خدافظ
وقتی رفتم بیرون یک تاکسی گرفتم و به مکان قرار رفتم
وبه یک……..
۶.۰k
۱۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.