p36
ته:تو روز تولدم میدونی چی قولی دادم؟
فلش بک به روز ازدواج:
ب:
امروز با لینا رفته بودم پارک و اون خیلی خوشحال بود که من ح.ا.م.ل.م(به خاطر قوانین ویسگون مجبورم)
وقتی برگشتم خونه تهیونگ بود
ب:چه عجب تهیونگی ما تو خونس
ته:بیبی میخوام ببرمت یه جایی
ب:کجاااا
ته:وقتی رفتیم میفهمی کیوتی من
ب:
با تهیونگ رفتیم به یه جنگلی خیلی خوبهههه
ب:تهیونگ اینجا عالیه
ته:بندایا
ب:هوم
ته:یه بوسه کوشولو از ل.ب_
ب:تههه یکی میببنه
ته:کی میخواد ببینه اخه
ب:خب...میبینن
ته:بزا ببینن تو مال منی ولی میخوام کاملا مال خودم بشی
ب:هن؟
ته:زانو زدن و جعبه رو باز کردن_
ته:ملکه من...میشه به قصرم بیای و پادشاه رو موفق کنی؟میشه باهام ازدواج کنی
ب:بله بلههه
ته:بغل کردن_ب:
بعد دوروز رفتیم محضر(نمیدونم درسته یانه)ته گف چون ح.ا.م.ل.م باید از همه مخفی بمونه خب الان ۲ ماهگیمه درسته زیاد مشخص نیس ولی نمیخواد کسی بفهمه
ته:
امروز روز ازدواجه میتونم هم ورقه عقد و هم اموال خودش و پدرش رو ...
جنک:ارباب
ته:چطع دوباره
جنک:بعد این عروسی چه کارمیکنی
ته:لی رو می.ک.ش.م
جنک:خب با بندایا چه کار میکنی
ته:قبلا حرف زدیم دربارش
جنک:اون دختره گناه داره ته تو دوسش داری پسر
ته:به درککک به من مهمش پول و اموال و انتقام بود الان من خیلی خوشحالم که دارم بعد سال ها موفق میشم
جنک:قلبترو سیاهی گرفته تهیونگ
ته:حرف بسه
و بله ازدواج کردن
(بقیش رو دارممیزارم😂😑💔)
فلش بک به روز ازدواج:
ب:
امروز با لینا رفته بودم پارک و اون خیلی خوشحال بود که من ح.ا.م.ل.م(به خاطر قوانین ویسگون مجبورم)
وقتی برگشتم خونه تهیونگ بود
ب:چه عجب تهیونگی ما تو خونس
ته:بیبی میخوام ببرمت یه جایی
ب:کجاااا
ته:وقتی رفتیم میفهمی کیوتی من
ب:
با تهیونگ رفتیم به یه جنگلی خیلی خوبهههه
ب:تهیونگ اینجا عالیه
ته:بندایا
ب:هوم
ته:یه بوسه کوشولو از ل.ب_
ب:تههه یکی میببنه
ته:کی میخواد ببینه اخه
ب:خب...میبینن
ته:بزا ببینن تو مال منی ولی میخوام کاملا مال خودم بشی
ب:هن؟
ته:زانو زدن و جعبه رو باز کردن_
ته:ملکه من...میشه به قصرم بیای و پادشاه رو موفق کنی؟میشه باهام ازدواج کنی
ب:بله بلههه
ته:بغل کردن_ب:
بعد دوروز رفتیم محضر(نمیدونم درسته یانه)ته گف چون ح.ا.م.ل.م باید از همه مخفی بمونه خب الان ۲ ماهگیمه درسته زیاد مشخص نیس ولی نمیخواد کسی بفهمه
ته:
امروز روز ازدواجه میتونم هم ورقه عقد و هم اموال خودش و پدرش رو ...
جنک:ارباب
ته:چطع دوباره
جنک:بعد این عروسی چه کارمیکنی
ته:لی رو می.ک.ش.م
جنک:خب با بندایا چه کار میکنی
ته:قبلا حرف زدیم دربارش
جنک:اون دختره گناه داره ته تو دوسش داری پسر
ته:به درککک به من مهمش پول و اموال و انتقام بود الان من خیلی خوشحالم که دارم بعد سال ها موفق میشم
جنک:قلبترو سیاهی گرفته تهیونگ
ته:حرف بسه
و بله ازدواج کردن
(بقیش رو دارممیزارم😂😑💔)
۱۹.۴k
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.