عشق جدیدم مافیا Part 38
پارت ³⁸
صبح :
تهیونگ ویو :
بلند شدم دیدم جولیا تو بغلم بدون لباس خوابیده
شت بازم قرص تحریک کننده ریخته بود تو قهوه ام
بلند شدم و رفتم یه دوش ۱۵ مینی گرفتم و اومدم لباس پوشیدم و رفتم پیش پدر جولیا تا بهش سر بزنم
ته : سلام پدر جان خسته نباشید
پدر جولیا : سلام پسرم ممنونم
ته :براتون قهوه آوردم تا نوش جان کنید
پ.ج: ممنونم پسرم
و کمی از قهوه خورد . به نظرتون من با کسی که مجبورم کرده ازدواج کنم اینقدر مهربونم ؟ نخیر . من تو اون قهوه سم ریخته بودم تا بمیره
ته : پدر جان من دیگه میرم خداحافظ
پ.ج : خداحافظ پسرم
اومدم بیرون و در اتاقش رو بستم که صدای افتادنش از صندلی اومد . لبخند رضایت زدم . الان میپرسید که تهیونگ پس دوربین ها چی ؟ باید بگم که من یه مافیا ی حرفه ای هستم و قبلش دوربین هارو غیر فعال کردم
از اونجا اومدم بیرون و رفتم سمت خونه
فلش بک به شب :
تهیونگ ویو:
ته : جولیا پاشو حاضر شو بریم بیرون
جولیا : به به ددی مهربون شدی . باشه الان بلند میشم
۱۰ مین بعد
راه افتادیم و رفتیم تو اتوبان
دیدم که یه کامیون داره خلاف میاد یعنی از جلو
اون دوستم بود و قرار بود دقیقا همین کار رو بکنه
جولیا: ااهههه تهیونگ داره کامیون میخوره بهمون
هیچی نگفتم و سرعتم رو بیشتر کردم .................................
صبح :
تهیونگ ویو :
بلند شدم دیدم جولیا تو بغلم بدون لباس خوابیده
شت بازم قرص تحریک کننده ریخته بود تو قهوه ام
بلند شدم و رفتم یه دوش ۱۵ مینی گرفتم و اومدم لباس پوشیدم و رفتم پیش پدر جولیا تا بهش سر بزنم
ته : سلام پدر جان خسته نباشید
پدر جولیا : سلام پسرم ممنونم
ته :براتون قهوه آوردم تا نوش جان کنید
پ.ج: ممنونم پسرم
و کمی از قهوه خورد . به نظرتون من با کسی که مجبورم کرده ازدواج کنم اینقدر مهربونم ؟ نخیر . من تو اون قهوه سم ریخته بودم تا بمیره
ته : پدر جان من دیگه میرم خداحافظ
پ.ج : خداحافظ پسرم
اومدم بیرون و در اتاقش رو بستم که صدای افتادنش از صندلی اومد . لبخند رضایت زدم . الان میپرسید که تهیونگ پس دوربین ها چی ؟ باید بگم که من یه مافیا ی حرفه ای هستم و قبلش دوربین هارو غیر فعال کردم
از اونجا اومدم بیرون و رفتم سمت خونه
فلش بک به شب :
تهیونگ ویو:
ته : جولیا پاشو حاضر شو بریم بیرون
جولیا : به به ددی مهربون شدی . باشه الان بلند میشم
۱۰ مین بعد
راه افتادیم و رفتیم تو اتوبان
دیدم که یه کامیون داره خلاف میاد یعنی از جلو
اون دوستم بود و قرار بود دقیقا همین کار رو بکنه
جولیا: ااهههه تهیونگ داره کامیون میخوره بهمون
هیچی نگفتم و سرعتم رو بیشتر کردم .................................
۵.۷k
۲۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.