آهنگ قلب من 🎼 ●Part 41●
شوگا: آماده ای بیب
نابی: اوممم اره
شوگا عضوش رو روی عضو نابی تنظیم کرد و یک ضرب واردش و نابی جیغ بلدی کشید شوگا چند ثانیه ای صبر کرد تا نابی عادت کنه و بعد شروع به زدن ضربات آروم کرد و کم کم ضرباتش رو تند کرد و هردو به اوج لذت رسیده بودن
نابی: اومممم تند تر تند تر
شوگا: اک..ی بیبی گرل
شوگا ضرباتش رو تند تر کرد و بالاخره بعد از نیم ساعت هر دو ارضا شدن و شوگا درون نابی خالی کرد
شوگا: عالی بود ولی من بازم میخوام
نابی: منم همینطور
شوگا: نظرت راجب سکس تو حموم چیه؟
نابی: عالیه
شوگا: اکی
شوگا نابی رو بلند کرد و بردش تو حموم وان رو پر از لب کرد و هردو رفتن داخلش نشتن و شوگا فورا لبای نابی رو به اسارت خودش در اورد و خشن میبوسید ، بعد از چند مین پاهای نابی رو باز کرد و عضوش رو واردش کرد و از همون اول شروع به زدن ضربه های تند کرد و صدای ناله ها و برخورد بدنشون به هم کل خورو فرا گرفته بود ، خلاصه این روند تا ۶ راند ادامه داشت و بعد از اون هردو بدنشون رو شستن و رفتن خوابیدن
(نابی)
صبح توی بغل شوگا از خواب بیدار شدم ولی داشتم از دل درد میمردم و آزاردهنده آخ بلندی گفتم
نابی: آخخخخ
شوگا چشماش رو باز کرد و نگران بهم نگاه کرد
شوگا: چیشده عشقم؟ درد داری؟
نابی: اره(با بغض)
شوگا: صبر کن الان برات قرص میارم عزیزم
شوگا رفت و برام قرص آورد و بهم داد و بعدش بغلم کرد و شروع به ماساژ دادن زیر شکمم کرد و درد من کم کم آروم شد و دوباره خوابم برد و شوگا هم کنارم خوابید
[پرش زمانی به یکسال بعد]
یکسال از ازدواجمون میگذره و من و شوگا سه ماه هست که برای بچه دار شدم داریم تلاش میکنیم ولی هیچ نتیجه ای نداشته با اینکه پیش بهترین متخصص زنان رفتیم و کلی قرص خوردیم ولی هیچ اتفاقی نیافتاد
نابی: شوگا یادته دکتر بعد چاقو خوردگیم بهمون گفت که سخت بچه دار میشم ولی مثل اینکه اشتباه حدس زده من کلا بچه دار نمیشم
شوگا: نابی ما نباید نا امید بشیم بعدم دیدی که دکتر گفت مشکلی نداری فقط یکم سخت حامله میشی پس نا امید نشو خب
نابی: باشه
کپی ممنوع ❌
نابی: اوممم اره
شوگا عضوش رو روی عضو نابی تنظیم کرد و یک ضرب واردش و نابی جیغ بلدی کشید شوگا چند ثانیه ای صبر کرد تا نابی عادت کنه و بعد شروع به زدن ضربات آروم کرد و کم کم ضرباتش رو تند کرد و هردو به اوج لذت رسیده بودن
نابی: اومممم تند تر تند تر
شوگا: اک..ی بیبی گرل
شوگا ضرباتش رو تند تر کرد و بالاخره بعد از نیم ساعت هر دو ارضا شدن و شوگا درون نابی خالی کرد
شوگا: عالی بود ولی من بازم میخوام
نابی: منم همینطور
شوگا: نظرت راجب سکس تو حموم چیه؟
نابی: عالیه
شوگا: اکی
شوگا نابی رو بلند کرد و بردش تو حموم وان رو پر از لب کرد و هردو رفتن داخلش نشتن و شوگا فورا لبای نابی رو به اسارت خودش در اورد و خشن میبوسید ، بعد از چند مین پاهای نابی رو باز کرد و عضوش رو واردش کرد و از همون اول شروع به زدن ضربه های تند کرد و صدای ناله ها و برخورد بدنشون به هم کل خورو فرا گرفته بود ، خلاصه این روند تا ۶ راند ادامه داشت و بعد از اون هردو بدنشون رو شستن و رفتن خوابیدن
(نابی)
صبح توی بغل شوگا از خواب بیدار شدم ولی داشتم از دل درد میمردم و آزاردهنده آخ بلندی گفتم
نابی: آخخخخ
شوگا چشماش رو باز کرد و نگران بهم نگاه کرد
شوگا: چیشده عشقم؟ درد داری؟
نابی: اره(با بغض)
شوگا: صبر کن الان برات قرص میارم عزیزم
شوگا رفت و برام قرص آورد و بهم داد و بعدش بغلم کرد و شروع به ماساژ دادن زیر شکمم کرد و درد من کم کم آروم شد و دوباره خوابم برد و شوگا هم کنارم خوابید
[پرش زمانی به یکسال بعد]
یکسال از ازدواجمون میگذره و من و شوگا سه ماه هست که برای بچه دار شدم داریم تلاش میکنیم ولی هیچ نتیجه ای نداشته با اینکه پیش بهترین متخصص زنان رفتیم و کلی قرص خوردیم ولی هیچ اتفاقی نیافتاد
نابی: شوگا یادته دکتر بعد چاقو خوردگیم بهمون گفت که سخت بچه دار میشم ولی مثل اینکه اشتباه حدس زده من کلا بچه دار نمیشم
شوگا: نابی ما نباید نا امید بشیم بعدم دیدی که دکتر گفت مشکلی نداری فقط یکم سخت حامله میشی پس نا امید نشو خب
نابی: باشه
کپی ممنوع ❌
۷۸.۳k
۲۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.