مثل خنده نوزادی که غرقِ خوابه،
مثل خنده نوزادی که غرقِ خوابه،
مثل شربت خنکِ آلبالو تو یه روزِ گرم،
مثل اولین گاز از گوجه سبز بعد از یکسال صبر،
مثل میمِ مالکیتِ آخر اسم،
مثل بویِ خونه کاهگلی بعد از بارون،
یا کشیدنِ نقاشی روی شیشه بخار کرده،
مثل پیدا کردنِ جای خالی تو اتوبوس با یه بغل خستگی،
صدای موج دریا تو شب، بوسههای ناگهانی، یا چای تازه دمِ قند پهلو توی استكانِ کمر باریک؛
دوست داشتنت همین قدر شیرینه! :)
مثل شربت خنکِ آلبالو تو یه روزِ گرم،
مثل اولین گاز از گوجه سبز بعد از یکسال صبر،
مثل میمِ مالکیتِ آخر اسم،
مثل بویِ خونه کاهگلی بعد از بارون،
یا کشیدنِ نقاشی روی شیشه بخار کرده،
مثل پیدا کردنِ جای خالی تو اتوبوس با یه بغل خستگی،
صدای موج دریا تو شب، بوسههای ناگهانی، یا چای تازه دمِ قند پهلو توی استكانِ کمر باریک؛
دوست داشتنت همین قدر شیرینه! :)
۵.۱k
۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.