ات : که تهیونگ جلو دهنم رو گرفت و
ات : که تهیونگ جلو دهنم رو گرفت و
تهیوگ : بیا مث آدم رفتار کنیم تا گند نخوره تو رقصمون
ات : شنیدنش از تو بعیده ولی خب باشه
تهیوگ : خب بیا شروه کنیم
ات: باشه شروع کردیم به رقصیدن که پام بد جوری پیچ خورد و از درد افتادم زمین
تهیونگ : چی شد
ات : پام پام پیچ خورد
تهیونگ : خب پاشو ادامشو بریم
ات : نمیتونم خیلی درد میکنه
تهیونگ با پوزخند: ما رو باش با کی هم گروهی شدیم هر سری که پات پیچ میخوره اگر تو مسابقه پات پیچ بخوره و گند بزنی به همه چی چی هااا
ات : نترس حواسم حس
تهیونگ : اگر حواست بود که پات پیچ نمیخود
ات : حالا هرچی برای امروز بسته من دیگه میرم
تهیونگ : باشه
ات ویو : اومدم بلند شم که از درد مچپام افتادم رو تهیونگ و اونم اوفتاد رو زمین
تهیونگ ویو : ات اومد بلند شه که یهو افتاد روم و منم تعادلم رو از دست دادم و افتادم رو زمین قلبم دهشت میومد تو دهنم
ات : ببخشید
تهیونگ : نمیخوای بلند شی ؟
ات : ها اها چرا چرا از روش بلند شدم
تهیونگ : از قصد این کارو کردی نه
ات : نه چرا باید این کارو کنم آخه خب دیگه بسه من رفتم
تهیونگ : متونی راه بری
ات : به تو چه
تهیونگ : راس میگی به من چه
ات : امیدوارم دیگه نبینمت بای
تهیونگ : همچنین بای
صب ویو
ات : از خواب بلند شدم و لباس مدرسمو پوشیدم و با کای رفتم مدرسه موقع ای که از موتور پیاده شدم و کلام رو برداشتم صدا پچپچ بچه ها میومد
بچه ها : وایی نگاش کن چه دوس پسر خوشگلی داره
اون یکی : آره آخه خودشم خوشکله ما ازین شانسا نداریم ولی پسره هرچیم که باشه از تهیونگ خوشگل تر نیس
ات : پوزخندی زدمو رفتم تو دفتر مدیر و بهش گفتم که اوردو میام و رفتم تو کلاس
شوگا : هی دختر چرا هرچی زنگ میزنیم جواب نمیدی کجا بودی دیروز تاحالا
ات : به تو چه
جیمین : من داداشتم نباید بدونم کجا میمونی یا اون پسره کی بود
ات : نه همونطوری که ولمکردین اون همه راهو پیاده اومدم نیاریم به دونستن اینا ندارین حالا برین کنار میخوام بشینم سر جام
معلم : خب بچه بشینید سر جاهاتون
ات ویو : معلم داشت درس میداد که مدادم اوفتاد زیر میز که یهو یاد حرفای دیشب ته افتادم خیلی حرصم گرفته بود و از اونجایی که کنارم میشست بدون اینکه بفهمه بند کفشاش بهم گره زدم و اومدم بالا
تهیونگ : زیر میز چی کار میکردی دو ساعت
ات : به تو چه حتما یه کاری میکرم دیگه داشتیم باهم دعوا میکردیم که زنگ خورد و ته اومد که بلند شه با صورت رفت تو دهن نامجون که صدای همه بچه ها بلند شدو شروع به شیپ کردنشون کردن ......
تهیوگ : بیا مث آدم رفتار کنیم تا گند نخوره تو رقصمون
ات : شنیدنش از تو بعیده ولی خب باشه
تهیوگ : خب بیا شروه کنیم
ات: باشه شروع کردیم به رقصیدن که پام بد جوری پیچ خورد و از درد افتادم زمین
تهیونگ : چی شد
ات : پام پام پیچ خورد
تهیونگ : خب پاشو ادامشو بریم
ات : نمیتونم خیلی درد میکنه
تهیونگ با پوزخند: ما رو باش با کی هم گروهی شدیم هر سری که پات پیچ میخوره اگر تو مسابقه پات پیچ بخوره و گند بزنی به همه چی چی هااا
ات : نترس حواسم حس
تهیونگ : اگر حواست بود که پات پیچ نمیخود
ات : حالا هرچی برای امروز بسته من دیگه میرم
تهیونگ : باشه
ات ویو : اومدم بلند شم که از درد مچپام افتادم رو تهیونگ و اونم اوفتاد رو زمین
تهیونگ ویو : ات اومد بلند شه که یهو افتاد روم و منم تعادلم رو از دست دادم و افتادم رو زمین قلبم دهشت میومد تو دهنم
ات : ببخشید
تهیونگ : نمیخوای بلند شی ؟
ات : ها اها چرا چرا از روش بلند شدم
تهیونگ : از قصد این کارو کردی نه
ات : نه چرا باید این کارو کنم آخه خب دیگه بسه من رفتم
تهیونگ : متونی راه بری
ات : به تو چه
تهیونگ : راس میگی به من چه
ات : امیدوارم دیگه نبینمت بای
تهیونگ : همچنین بای
صب ویو
ات : از خواب بلند شدم و لباس مدرسمو پوشیدم و با کای رفتم مدرسه موقع ای که از موتور پیاده شدم و کلام رو برداشتم صدا پچپچ بچه ها میومد
بچه ها : وایی نگاش کن چه دوس پسر خوشگلی داره
اون یکی : آره آخه خودشم خوشکله ما ازین شانسا نداریم ولی پسره هرچیم که باشه از تهیونگ خوشگل تر نیس
ات : پوزخندی زدمو رفتم تو دفتر مدیر و بهش گفتم که اوردو میام و رفتم تو کلاس
شوگا : هی دختر چرا هرچی زنگ میزنیم جواب نمیدی کجا بودی دیروز تاحالا
ات : به تو چه
جیمین : من داداشتم نباید بدونم کجا میمونی یا اون پسره کی بود
ات : نه همونطوری که ولمکردین اون همه راهو پیاده اومدم نیاریم به دونستن اینا ندارین حالا برین کنار میخوام بشینم سر جام
معلم : خب بچه بشینید سر جاهاتون
ات ویو : معلم داشت درس میداد که مدادم اوفتاد زیر میز که یهو یاد حرفای دیشب ته افتادم خیلی حرصم گرفته بود و از اونجایی که کنارم میشست بدون اینکه بفهمه بند کفشاش بهم گره زدم و اومدم بالا
تهیونگ : زیر میز چی کار میکردی دو ساعت
ات : به تو چه حتما یه کاری میکرم دیگه داشتیم باهم دعوا میکردیم که زنگ خورد و ته اومد که بلند شه با صورت رفت تو دهن نامجون که صدای همه بچه ها بلند شدو شروع به شیپ کردنشون کردن ......
۸.۵k
۲۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.