P28
ات ویو
صب بیدار شدم حالم بد بود
با یاد آوری دیشب…گریم گرفت دستمو گذاشتم روی دهنم ک صدامو نشونه
نمیتونستم تکون بخورم بزور بلند شدم وسایلم جمع کردم یه تیکه کاغذ برداشتم روش نوشتم “ازت متنفرم جئون جونگکوک”
توی جیب کتش گذاشتم رو رفتم
نمیتونستم از کره خارج شم(حالا خودتون ی دلیل جور کنید)
به جنی زنگ زدم
_الو
@اتتتت خوبی میدونی چقد نگران شدم؟
_ببخشید بخاطر دیشب
@الان حالت خوبه؟کجایی
_میتونی کمکم کنی
@ا…اره چرا ک ن
_میتونی برام یه خونه ک داخل شهر باشه ولی از مرکز شهر دور باشه برام جور کنه؟
@عااام…اره اتفاقا اونجا یه کلبه داریم
_میتونم یه چند روزی اونجا بمونم؟
@معلومه تا هروقت ک دلت خاست
_مرسییی ت بهترینی
@الان برات لوکیشن میفرستم
_باشه مرسی
رفتم سمت بانک و کمی اززز پس اندازم رو به اندازه خرید یه ماشین برداشتم به صورت چک
رسیدم پیش جنی بغلش کردم
@وای سلام ات حالت خوبی
_وایییی جنی مرسی تو خوبی
@میدونی چقد نگرانت شدم
_عیی خدا …راستی جون وو کجاست؟
@با دوستاش قرار داشت
_اها(خنده)
@راستی جونگکوک به تو چیکار داشت؟
_تو از کجا…میشناسیش؟
@عام خب میشه گفت توی دوران دبیرستان(خنده ضایع)
_اها
فلش بک به دوران دبیرستان جنی و جونگکوک
@هی تو بهم قول دادی بهم میدیش
+اگه دفعه قبلی به اون دوستای….نمیگفتی پیش میرفتیم
@خیلی خب باشه بیا یه بار دیگه من همه چیز آماده کردم لطفا
+نمیتونم بیام
@روی پاهاش نشستم و گوشه دامنم رو بالا زدم:چرا ددی الانم کسی نیست مگه نه
+عاه فاک کاری میکنی همینجا پردت بزنم
@من آمادم
+رفتم دم گوشش :شب ساعت ۱۰ منتظر ددی باش میخاد بهت سواری بده
@بالاخره میخای اون حس رو به بیبیت بدی؟
+حتی فرا تر از اون
(یه توضیح اون موقع جنی و جونگکوک باهمدیگه بودن و خلاصه کارای بد بد بد بد…کردن و جونگکوک بعد از یه مدت ولش میکنه و فقط برای بازی بوده جنی هم خیلی عصبی میشه بعد یه مدت با ات آشنا میشه داخل دانشگاه بعد میره دبی و وقتی میفهمه ک جونگکوک و ات توی رابطن برمیگرده و نقش ادم خوبی رو بازی میکنه در حالی که…)
(جنی بلک پینک نیست)
(اصمات شاید پارت بعد بزارم شااایدم ن)
صب بیدار شدم حالم بد بود
با یاد آوری دیشب…گریم گرفت دستمو گذاشتم روی دهنم ک صدامو نشونه
نمیتونستم تکون بخورم بزور بلند شدم وسایلم جمع کردم یه تیکه کاغذ برداشتم روش نوشتم “ازت متنفرم جئون جونگکوک”
توی جیب کتش گذاشتم رو رفتم
نمیتونستم از کره خارج شم(حالا خودتون ی دلیل جور کنید)
به جنی زنگ زدم
_الو
@اتتتت خوبی میدونی چقد نگران شدم؟
_ببخشید بخاطر دیشب
@الان حالت خوبه؟کجایی
_میتونی کمکم کنی
@ا…اره چرا ک ن
_میتونی برام یه خونه ک داخل شهر باشه ولی از مرکز شهر دور باشه برام جور کنه؟
@عااام…اره اتفاقا اونجا یه کلبه داریم
_میتونم یه چند روزی اونجا بمونم؟
@معلومه تا هروقت ک دلت خاست
_مرسییی ت بهترینی
@الان برات لوکیشن میفرستم
_باشه مرسی
رفتم سمت بانک و کمی اززز پس اندازم رو به اندازه خرید یه ماشین برداشتم به صورت چک
رسیدم پیش جنی بغلش کردم
@وای سلام ات حالت خوبی
_وایییی جنی مرسی تو خوبی
@میدونی چقد نگرانت شدم
_عیی خدا …راستی جون وو کجاست؟
@با دوستاش قرار داشت
_اها(خنده)
@راستی جونگکوک به تو چیکار داشت؟
_تو از کجا…میشناسیش؟
@عام خب میشه گفت توی دوران دبیرستان(خنده ضایع)
_اها
فلش بک به دوران دبیرستان جنی و جونگکوک
@هی تو بهم قول دادی بهم میدیش
+اگه دفعه قبلی به اون دوستای….نمیگفتی پیش میرفتیم
@خیلی خب باشه بیا یه بار دیگه من همه چیز آماده کردم لطفا
+نمیتونم بیام
@روی پاهاش نشستم و گوشه دامنم رو بالا زدم:چرا ددی الانم کسی نیست مگه نه
+عاه فاک کاری میکنی همینجا پردت بزنم
@من آمادم
+رفتم دم گوشش :شب ساعت ۱۰ منتظر ددی باش میخاد بهت سواری بده
@بالاخره میخای اون حس رو به بیبیت بدی؟
+حتی فرا تر از اون
(یه توضیح اون موقع جنی و جونگکوک باهمدیگه بودن و خلاصه کارای بد بد بد بد…کردن و جونگکوک بعد از یه مدت ولش میکنه و فقط برای بازی بوده جنی هم خیلی عصبی میشه بعد یه مدت با ات آشنا میشه داخل دانشگاه بعد میره دبی و وقتی میفهمه ک جونگکوک و ات توی رابطن برمیگرده و نقش ادم خوبی رو بازی میکنه در حالی که…)
(جنی بلک پینک نیست)
(اصمات شاید پارت بعد بزارم شااایدم ن)
۸.۹k
۰۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.