فیک کوک پارت 8

~ هی پسر جون
٪حالش خوب نیست بفرمایید
~ شما میا رو میشناسین
٪ اممم .. خب اره میشناسیمش
~چه نسبتی باهاش دارید میدونید چرا به این روزو حال افتاده
-به خاطر منه
٪هیسسس چیزی نگو
~چیو نگه
~آقا جانگ من باید باهاتون یه صحبت کوتاه داشته باشم
٪اگه موضوع درمورد دخترمه.. حتما
-ممنون… ته تو برو پیش میا هروقت میا بهشون اومد بهم زنگ بزن
٪اوف اوک
…
-من بعضی از موضوعات رو فعلا نمیتونم بگم بهتون لطفا من و ببخشید تقصیر من بود که کیا الان اینطوری .. اف..افتاده گوشه بیمارستان
~اینطوری که از حرفات فهمیدمتو میا رو دوست داشتی درسته …؟
-بیشتر از جونم عاشقش بودم هرکاری براش میکردم ولی بهش بی توجهی میکردم
~پس دلیل گریه های شبانه دخترم تو بودی
-نمیدونستم میا آنقدر خالش بده
~من مطمئنم تو دخترم رو خوشبخت میکنی ولی باید الان ببینی اون هم تورو قبول میکنه یا نه … حرکاری که فکرشو بخوای میکنم تا دخترم خوشبت بشه وقتی مادرش مرد دیگه اون دختر سابق نشد اون دختری که هر وقت خواستم کسی رو بکشم اون خودش رو اون وسط مینداخت و جون اون فرد رو نجات میداد دیگه اون دختری که میشناختم نیست اون ۱۸۰ درجه تغییر کرده
-به مادرش خیلی وابسته بود
~خیلی از من حتی بیشتر خیلی بهشون حدودی میکردم و دلم نمیخواد دختر طمع خوشبختی رو میشه به لطف تو دخترم خیلی وقتا خوشحال گاهی اوقات هم ناراحت ولی تو میتونی خوشبختش کنی و من تو این راه کمکت میکنم
-خیلی خیلی ازتون ممنونم
~بسه دیگه بیا بریم حتما الان دیگه بهوش میاد
-چشم
…
♩♪♫♬♩♪♫♬♩♪♫♬
حمایت کنید عشقولام
♩♪♫♬♩♪♫♬♩♪♫♬
𝘓𝘪𝘬𝘦: 12
♩♪♫♬♩♪♫♬♩♪♫♬
𝘍𝘰𝘭𝘭𝘰𝘸𝘦𝘳:78
♩♪♫♬♩♪♫♬♩♪♫♬