mafia part 17
It's hard to be mafia
یهو به خودم اومدم و که من چرا تو اتاق جینممم
یعنی دیشببب منواینجا خوابیدم ، وااای ، دارم چه غلطییی میکنم
- پتو رو کنار زدم ، میز صبحونه رو گذاشتم کنار و از رو تخت پاشدم
* کجا میری ؟ صبحونتو نخوردی ؟؟
-میرم قبرستون ، من چرا اینجام ؟؟ (با صدای بلند )
* به من چه که خودت یهویی خوابت میبره استرسی ای ، نمیدونم چرا به اصطلاح مثلا مافیا شدی
- هیچی نگفتم و سریع از اتاق زدم بیرون رفتم تو اتاق خودم و دوش گرفتم
از حموم اومدم بیرون ، یادم افتاد جین گفت امروز یه سورپرایز داریم ، با حوله رفتم دم در اتاقش ، بدون اینکه در بزنم ، درو باز کردم ، که یه دیدم با یه شلوار و پیرهن مشکلی جلوی پنجره اتاقش وایساده داره چایی میخوره
یهو به خودم اومدم و که من چرا تو اتاق جینممم
یعنی دیشببب منواینجا خوابیدم ، وااای ، دارم چه غلطییی میکنم
- پتو رو کنار زدم ، میز صبحونه رو گذاشتم کنار و از رو تخت پاشدم
* کجا میری ؟ صبحونتو نخوردی ؟؟
-میرم قبرستون ، من چرا اینجام ؟؟ (با صدای بلند )
* به من چه که خودت یهویی خوابت میبره استرسی ای ، نمیدونم چرا به اصطلاح مثلا مافیا شدی
- هیچی نگفتم و سریع از اتاق زدم بیرون رفتم تو اتاق خودم و دوش گرفتم
از حموم اومدم بیرون ، یادم افتاد جین گفت امروز یه سورپرایز داریم ، با حوله رفتم دم در اتاقش ، بدون اینکه در بزنم ، درو باز کردم ، که یه دیدم با یه شلوار و پیرهن مشکلی جلوی پنجره اتاقش وایساده داره چایی میخوره
۲.۴k
۲۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.