پارت ۶
_از این به بعد اینجا زندگی می کنی
+یعنی چی؟
_یه بار گفتم میای و دکتره باندم میشی اینجا هم پیشه من زندگی میکنی خب؟
+یعنی چی باند؟ببخشید فضولی نباشه ها ولی شما شغلتون چیه؟
_فضولیش به تو نیومده کوچولو
+یعنی چی من نمیتونم بیام (داره میره)
_ساکت(بلند).....همین که گفتم تو میای برام کار می کنی حالا هم برو خونه ساعت ۹ یکی میاد دم در خونت میارت اینجا برات اتاق آماده میکنن....حالا هم میتونی بری
+هوم(ناراحت و اروم)
ا/ت ویو:خیلی ناراحت بودم آخه یعنی چی یعنی باید با اون گنده بکه بی اعصاب تو یه خونه باشم؟از اون طرف هم داشتم به این فکر می کردم که منظورش از باند چی بود و از اونطرف خوشحال بودم بخاطره اینکه میتونستم الان دکتره اون باندی که نمی دونم چیه باشم. هوف خلاصه با بی حوصله گی رفتم تو اتاقم ساعتو نگاه کردم ۶ بود وایی یعنی ۳ ساعت دیگه باید برم خونه ی اون به ناچار رفتم وسیله هامو جمع کردم بعد هم رفتم یه نودل درست کردم و لم دادم رو
+یعنی چی؟
_یه بار گفتم میای و دکتره باندم میشی اینجا هم پیشه من زندگی میکنی خب؟
+یعنی چی باند؟ببخشید فضولی نباشه ها ولی شما شغلتون چیه؟
_فضولیش به تو نیومده کوچولو
+یعنی چی من نمیتونم بیام (داره میره)
_ساکت(بلند).....همین که گفتم تو میای برام کار می کنی حالا هم برو خونه ساعت ۹ یکی میاد دم در خونت میارت اینجا برات اتاق آماده میکنن....حالا هم میتونی بری
+هوم(ناراحت و اروم)
ا/ت ویو:خیلی ناراحت بودم آخه یعنی چی یعنی باید با اون گنده بکه بی اعصاب تو یه خونه باشم؟از اون طرف هم داشتم به این فکر می کردم که منظورش از باند چی بود و از اونطرف خوشحال بودم بخاطره اینکه میتونستم الان دکتره اون باندی که نمی دونم چیه باشم. هوف خلاصه با بی حوصله گی رفتم تو اتاقم ساعتو نگاه کردم ۶ بود وایی یعنی ۳ ساعت دیگه باید برم خونه ی اون به ناچار رفتم وسیله هامو جمع کردم بعد هم رفتم یه نودل درست کردم و لم دادم رو
۹.۷k
۳۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.