فیک (می خوام برای تو بمیرم ) پارت ۱
فیک (میخوام برای تو بمیرم ) پارت ۱
همین طور که پشت میزم نشسته بودم در اتاق زده شد و سوبوک با عجله وارد شد بدبخت شدیم ا/ت
-باز چی شده؟
حساب شرکت داره خالی میشه تازه یکم مونده تا برشکست بشه , بهتر نیست با یه شرکت دیگه قرارداد ببندیم
- خب با شرکت کی , اهاا کی بود ..جئو ...
جئون جونگ کوک ؟؟
-اها همون , باید مخش را بزنیم بهترین انتخاب همون
شرکت جئون جونگ کوک ؟؟
اون آدم به اون ترسناکی به ما پا بده ؟؟
-تو برو فقط , خودم میدونم چیکار کنم
اوکییی , پس من راه میوفتم سمت شرکتش برم ببینم من میتونم مخ بزنم
- برووو
باشه باشه رفتم
ویو سوبوک
از اتاق خارج شدم و به سمت شرکت جونگ کوک راه افتادم
اون آدم جدی بود امیدوارم قبول کنه ما باهاش قرارداد ببندیم ...
سلام با آقای جئون جونگ کوک کار داشتم از طرف شرکت دیگه ای اومدم میخواستم با ایشون قرارداد ببندم
+چند لحظه صبر کنید خبر بدم
جونگ کوک , یه مرد اومده باهات کار داره
بگو بیاد تو
+باشه
بفرمایید تو
ممنون
_سلام پارک سوبوک هستم
+بشین
طبق تصوراتم چقدر جدی و سرد بود , ا/ت چطوری میخواد اینو خام کنه
_ چیز ما ..شرکت مون به یه مشکلی خورده میخواستم ازتون درخواست کنم میتونید با شرکت ما قرار داد ببندید
+شما رئیس اون شرکتی ؟؟
_ خیر من منشی رئیس هستم , منو فرستادن تا با شما حرف بزنم
+ بگو خودش بیاد
_ یعنی خودش بیاد قرارداد میبندید
+ بستگی داره
_ پس امروز میتونن بیان
+ بله
_ خیلی ممنون پس من میرم
+ خدانگه دار
فاکک خیلی خشک بود , سکته کردم تا باهاش حرف بزنم , یکی نیست بگه ا/ت ریدی با این پیشنهاد دادنت آخه کی با جونگ کوک قرار داد میبنده
رفتم سمت ماشین و برگشتم شرکت
ویو ا/ت
تا سوبوک برگرده تو اتاق رژه میرفتم
تا صدای در اومد عین جغد برگشتم
سوبوک بود....
خب من فعلا شرط نمیزارم ولی ممنون میشم کمک کنید پیج بره بالا 🤍🫂لاو یو
همین طور که پشت میزم نشسته بودم در اتاق زده شد و سوبوک با عجله وارد شد بدبخت شدیم ا/ت
-باز چی شده؟
حساب شرکت داره خالی میشه تازه یکم مونده تا برشکست بشه , بهتر نیست با یه شرکت دیگه قرارداد ببندیم
- خب با شرکت کی , اهاا کی بود ..جئو ...
جئون جونگ کوک ؟؟
-اها همون , باید مخش را بزنیم بهترین انتخاب همون
شرکت جئون جونگ کوک ؟؟
اون آدم به اون ترسناکی به ما پا بده ؟؟
-تو برو فقط , خودم میدونم چیکار کنم
اوکییی , پس من راه میوفتم سمت شرکتش برم ببینم من میتونم مخ بزنم
- برووو
باشه باشه رفتم
ویو سوبوک
از اتاق خارج شدم و به سمت شرکت جونگ کوک راه افتادم
اون آدم جدی بود امیدوارم قبول کنه ما باهاش قرارداد ببندیم ...
سلام با آقای جئون جونگ کوک کار داشتم از طرف شرکت دیگه ای اومدم میخواستم با ایشون قرارداد ببندم
+چند لحظه صبر کنید خبر بدم
جونگ کوک , یه مرد اومده باهات کار داره
بگو بیاد تو
+باشه
بفرمایید تو
ممنون
_سلام پارک سوبوک هستم
+بشین
طبق تصوراتم چقدر جدی و سرد بود , ا/ت چطوری میخواد اینو خام کنه
_ چیز ما ..شرکت مون به یه مشکلی خورده میخواستم ازتون درخواست کنم میتونید با شرکت ما قرار داد ببندید
+شما رئیس اون شرکتی ؟؟
_ خیر من منشی رئیس هستم , منو فرستادن تا با شما حرف بزنم
+ بگو خودش بیاد
_ یعنی خودش بیاد قرارداد میبندید
+ بستگی داره
_ پس امروز میتونن بیان
+ بله
_ خیلی ممنون پس من میرم
+ خدانگه دار
فاکک خیلی خشک بود , سکته کردم تا باهاش حرف بزنم , یکی نیست بگه ا/ت ریدی با این پیشنهاد دادنت آخه کی با جونگ کوک قرار داد میبنده
رفتم سمت ماشین و برگشتم شرکت
ویو ا/ت
تا سوبوک برگرده تو اتاق رژه میرفتم
تا صدای در اومد عین جغد برگشتم
سوبوک بود....
خب من فعلا شرط نمیزارم ولی ممنون میشم کمک کنید پیج بره بالا 🤍🫂لاو یو
۶.۶k
۰۶ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.