Part 20
لباسمو مرتب کردم که دیدم یونجون و هیونجین هم دارن میان منتظرشون ایستادیم تا بیان باهم بریم
یونجون: به به ایرین و سانی چطورین
ایرین و سانی: خوبیم تو چطوری
یونجون: عالیم، ایرین تنهایی؟
ایرین: اره چطور مگه؟
یونجون: اگه تنهایی نظرات چیه امشبو باهم باشیم
ایرین: فکر خوبیه من همراه ندارم پس بیا باهم بریم
هیونجین: سانی اگه همراه نداری بیا بامن
سانی: اوکیه بریم
ایرین: یونجون دستمو گرفته بود داشتیم میرفتیم که تو همین تایم یونگی و کوک هم رسیدن ازماشین پیدا شدن بونگی با اعصبانیت داشت به منو یونجون نگاه میکرد اما اهمیت ندادم و دست یونجون و گرفتم و به راهم ادامه دادم وارد کلاب شدیم صدای بلند موزیک و بوی الکل اذیتم میکرد رفتیم با بچها یه میز چهار نفره پیدا کردیم و نشستیم یونجون اومد کنارم و کتم و رو در اورد و کنار نشست یکم خجالت کشیدم و اما عادی جلوه دادم یونگی و کوک هم. میز بغلی ما نشسته بودن هیونجین رفت و چنتا نوشیندی سفارش داد واسمون
یکم صحبت کردیم و نوشیدنی خوردیم باهم حسابی مست بودیم تایم دنس شد موزیک و پلی کردن و بقیه شروع کردن به رقصیدن یونجون هم دست منو گرفت که بریم باهم برقصیم رفتیم رو استیج دنس یونجون کمرمو گرفت و به خودش نزدیکم کرد داشتیم هین رقص سنگینی نگاه یونگی رو روی خودم احساس میکردم با خشم داشت بهم نگاه میکرد قسمت اوج اهنگ رسید که باید همو میبوسیدیم
یونگی: با کوک حسابی نوشیدنی زدیم و مست کردیم که دیدم ایرین و یونجون رو استیج دارن میرقصن خون جلو چشمامو گرفته بود میخواستم اون مردک و تیکه تیکه کنم که دیدم داره ایرین رو میبوسه پاشدم ایرین و کشیدم عقب و یه مشت زدم تو صورت اون مردک
ایرین: یونجون اومد جلو میخواست ببوستم که یهو.....
یونجون: به به ایرین و سانی چطورین
ایرین و سانی: خوبیم تو چطوری
یونجون: عالیم، ایرین تنهایی؟
ایرین: اره چطور مگه؟
یونجون: اگه تنهایی نظرات چیه امشبو باهم باشیم
ایرین: فکر خوبیه من همراه ندارم پس بیا باهم بریم
هیونجین: سانی اگه همراه نداری بیا بامن
سانی: اوکیه بریم
ایرین: یونجون دستمو گرفته بود داشتیم میرفتیم که تو همین تایم یونگی و کوک هم رسیدن ازماشین پیدا شدن بونگی با اعصبانیت داشت به منو یونجون نگاه میکرد اما اهمیت ندادم و دست یونجون و گرفتم و به راهم ادامه دادم وارد کلاب شدیم صدای بلند موزیک و بوی الکل اذیتم میکرد رفتیم با بچها یه میز چهار نفره پیدا کردیم و نشستیم یونجون اومد کنارم و کتم و رو در اورد و کنار نشست یکم خجالت کشیدم و اما عادی جلوه دادم یونگی و کوک هم. میز بغلی ما نشسته بودن هیونجین رفت و چنتا نوشیندی سفارش داد واسمون
یکم صحبت کردیم و نوشیدنی خوردیم باهم حسابی مست بودیم تایم دنس شد موزیک و پلی کردن و بقیه شروع کردن به رقصیدن یونجون هم دست منو گرفت که بریم باهم برقصیم رفتیم رو استیج دنس یونجون کمرمو گرفت و به خودش نزدیکم کرد داشتیم هین رقص سنگینی نگاه یونگی رو روی خودم احساس میکردم با خشم داشت بهم نگاه میکرد قسمت اوج اهنگ رسید که باید همو میبوسیدیم
یونگی: با کوک حسابی نوشیدنی زدیم و مست کردیم که دیدم ایرین و یونجون رو استیج دارن میرقصن خون جلو چشمامو گرفته بود میخواستم اون مردک و تیکه تیکه کنم که دیدم داره ایرین رو میبوسه پاشدم ایرین و کشیدم عقب و یه مشت زدم تو صورت اون مردک
ایرین: یونجون اومد جلو میخواست ببوستم که یهو.....
۶.۲k
۱۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.