بهم قول داده بودی
(1)
خیلی سخته از خودت متنفرشی به خاطر عشقت
اینم سخته که از عشقت در برابر آسیب ها محافظت کنی ولی خودت دردناکترین آسیبو بهش بزنی
میدونی ضربه ای که تو بهش میزنی خیلی بدتر از ضربه ای که خیلی از آدما بهش میزنن
این که میگن اونی که دوسش داری بت بگه دوست ندارم بدترین جملس ولی من اینجوری فک نمیکنم بدترین و دردناکترین جمله ازت توقع نداشتمه
یعنی ببین بین این همه آدم از همه توقع داشته الا تو تو بودی که اعتمادشو از بین بردی
این اتفاق برای کاراکترای داستان ما هم افتاد
زمانی که تهیونگ به مورداعتماد ترین آدم تو زندگی ات تبدیل میشه همه چی از این رو به اون رو میشه
حالا همه دنبال مقصرن که کی باعث شده اینجوری شه
همه اینا آخرش ختم شد به از بین رفتن یه نفر که با رفتنش همه رو نابود کرد ولی بیشتر از همه اونی نابود شد که خودش باعث از بین رفتن ات شد
شبا با عذاب وجدان میخوابه
همش یه جمله تو ذهنش رژه میره چرا اینکارو کردم
همش صداش تو گوششه که میگفت بهم قول داده بودی
راست میگفت اون قول داده بود که تو هر شرایطی کنارش باشه اما چرا به قولش عمل نکرد
چرا از اعتمادش سواستفاده کرد
دچار هوس شد یا عشق دوباره
پس چرا با اینکه وقتی زنده بود ازش دوری کرد و نادیدش گرفت الان براش گریه میکنه
خیلیا میگن خوب طبیعیه عشقشه
عشق اولش
کسی که از بچگی کنارشه
اون بیشتر ازهر کسی میشناختش که چقد روحیش آسیب پذیره
که چقد آدم آسیب پذیریه
ولی با این حال به خودش اجازه داد که بهش آسیب بزنه
(فلش بک بچگی تهیونگ و ا.ت)
+تهیونگااا
_چی شده
+هق هق
_بگو دیگه چت شده خوشگله
+اون پسله نمیژاله شوال تاب شم
_بیا بریم بهش بگیم بره
+باشه بلیم
_هی تو
£ها
_بیا پایین میخواد سوار شه
£باشه بابا برو اه
_دیدی حالا میتونی سوارشی
+تهیونگااا دوشت دالم تو بهتلینی
_بهت قول میدن تحت هر شرایطی کنارت باشم و نزارم کسی بهت آسیب بزنه
(پایان فلش بک)
همش این خاطره جلو چشماش بود و حرفشم تو مخش
اولین باری که بهش قول داده بود تو بچگیشون بود قولی که ۲۰سال بهش پایدار بود ولی دیگه شکستش
×به چی فک میکنی
_جیمین
×چیه
_من کشتمش
×نمیتونم بگم نه نمیتونم بگم آره چون دلیلش بودی
_میدونم همش جلو چشمامه
همش میگه تو قول داده بودی
×از عذاب وجدانته
_من با این کارم هم ا.ت رو نابود کردم هن کوک رو از خودم روندم
×میدونی چقد کوک هم آسیب دید به اندازه ا.ت
تو میدونستی کوک جونش به خواهرش وصله
میدونستی اون ناراحت شه اونم نارحت میشه
خوشحالیش خوشحالش میکنه
ولی بازم انجامش دادی
میدونستی کوک هم براش پدر بوده هم مادر هم رفیق هم برادر
اون از دار دنیا فقط یه خواهر کوچولو داشت که دیگه نیس
ازش گرفتیش
میدونی میخوام بهت دلداری بدم ولی نمیتونم
هرچی بهش فکر میکنم پی میبرم تو که آزارت به مورچه نمیرسیده الان دو نفرو نابود کردی
نه تهیونگ تو عوض شدی
تو اون تهیونگی نیستی که ما میشناختیم
تو اون تهیونگی نیستی که ا.ت عاشقش شد
اون نیستی
❤️بهم قول داده بودی❤️
#بهم_قول_داده_بودی
#پارت_۱
خیلی سخته از خودت متنفرشی به خاطر عشقت
اینم سخته که از عشقت در برابر آسیب ها محافظت کنی ولی خودت دردناکترین آسیبو بهش بزنی
میدونی ضربه ای که تو بهش میزنی خیلی بدتر از ضربه ای که خیلی از آدما بهش میزنن
این که میگن اونی که دوسش داری بت بگه دوست ندارم بدترین جملس ولی من اینجوری فک نمیکنم بدترین و دردناکترین جمله ازت توقع نداشتمه
یعنی ببین بین این همه آدم از همه توقع داشته الا تو تو بودی که اعتمادشو از بین بردی
این اتفاق برای کاراکترای داستان ما هم افتاد
زمانی که تهیونگ به مورداعتماد ترین آدم تو زندگی ات تبدیل میشه همه چی از این رو به اون رو میشه
حالا همه دنبال مقصرن که کی باعث شده اینجوری شه
همه اینا آخرش ختم شد به از بین رفتن یه نفر که با رفتنش همه رو نابود کرد ولی بیشتر از همه اونی نابود شد که خودش باعث از بین رفتن ات شد
شبا با عذاب وجدان میخوابه
همش یه جمله تو ذهنش رژه میره چرا اینکارو کردم
همش صداش تو گوششه که میگفت بهم قول داده بودی
راست میگفت اون قول داده بود که تو هر شرایطی کنارش باشه اما چرا به قولش عمل نکرد
چرا از اعتمادش سواستفاده کرد
دچار هوس شد یا عشق دوباره
پس چرا با اینکه وقتی زنده بود ازش دوری کرد و نادیدش گرفت الان براش گریه میکنه
خیلیا میگن خوب طبیعیه عشقشه
عشق اولش
کسی که از بچگی کنارشه
اون بیشتر ازهر کسی میشناختش که چقد روحیش آسیب پذیره
که چقد آدم آسیب پذیریه
ولی با این حال به خودش اجازه داد که بهش آسیب بزنه
(فلش بک بچگی تهیونگ و ا.ت)
+تهیونگااا
_چی شده
+هق هق
_بگو دیگه چت شده خوشگله
+اون پسله نمیژاله شوال تاب شم
_بیا بریم بهش بگیم بره
+باشه بلیم
_هی تو
£ها
_بیا پایین میخواد سوار شه
£باشه بابا برو اه
_دیدی حالا میتونی سوارشی
+تهیونگااا دوشت دالم تو بهتلینی
_بهت قول میدن تحت هر شرایطی کنارت باشم و نزارم کسی بهت آسیب بزنه
(پایان فلش بک)
همش این خاطره جلو چشماش بود و حرفشم تو مخش
اولین باری که بهش قول داده بود تو بچگیشون بود قولی که ۲۰سال بهش پایدار بود ولی دیگه شکستش
×به چی فک میکنی
_جیمین
×چیه
_من کشتمش
×نمیتونم بگم نه نمیتونم بگم آره چون دلیلش بودی
_میدونم همش جلو چشمامه
همش میگه تو قول داده بودی
×از عذاب وجدانته
_من با این کارم هم ا.ت رو نابود کردم هن کوک رو از خودم روندم
×میدونی چقد کوک هم آسیب دید به اندازه ا.ت
تو میدونستی کوک جونش به خواهرش وصله
میدونستی اون ناراحت شه اونم نارحت میشه
خوشحالیش خوشحالش میکنه
ولی بازم انجامش دادی
میدونستی کوک هم براش پدر بوده هم مادر هم رفیق هم برادر
اون از دار دنیا فقط یه خواهر کوچولو داشت که دیگه نیس
ازش گرفتیش
میدونی میخوام بهت دلداری بدم ولی نمیتونم
هرچی بهش فکر میکنم پی میبرم تو که آزارت به مورچه نمیرسیده الان دو نفرو نابود کردی
نه تهیونگ تو عوض شدی
تو اون تهیونگی نیستی که ما میشناختیم
تو اون تهیونگی نیستی که ا.ت عاشقش شد
اون نیستی
❤️بهم قول داده بودی❤️
#بهم_قول_داده_بودی
#پارت_۱
۵۰.۹k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.