آغوش سمی!؛
رابطه ی ما از اول هم سمی بود..
خیلی اتفاق ها بین ما دوتا افتاد
و من یه احمقِ عاشق بودم!
دوست دارم فقط یک بار دیگه بدون استرس یا نگرانیِ چیزی در آغوشم بگیرمت،آروم نفس بکشم و دمِ گوشت لب بزنم:«ازت متنفرم؛..
ولی..متاسفم بابت دردِ وحشتناکی که کشیدی
لطفا همیشه شاد باش.»
وقتی هروز میبینمش بی اختیار تصویر آغوشِ سمیش رو تجسم میکنم
گذشته ی ما زیادی ترسناک بود.
___________________
خیلی اتفاق ها بین ما دوتا افتاد
و من یه احمقِ عاشق بودم!
دوست دارم فقط یک بار دیگه بدون استرس یا نگرانیِ چیزی در آغوشم بگیرمت،آروم نفس بکشم و دمِ گوشت لب بزنم:«ازت متنفرم؛..
ولی..متاسفم بابت دردِ وحشتناکی که کشیدی
لطفا همیشه شاد باش.»
وقتی هروز میبینمش بی اختیار تصویر آغوشِ سمیش رو تجسم میکنم
گذشته ی ما زیادی ترسناک بود.
___________________
۴.۶k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳