خانواده ای به طعم شکلات
پارت ۷
ا/ت: یقه کوک رو دیدم* کوک یونا رو ببین
کوک: یونا تو بغلم زیر تیشرتم نشسته بود یهو دیدم همونطور که زیر تیشرتم بود به سینه ام تکیه داد بود و خوابیده بود( از یقه ام دیدم *... فداش بشم....جونگ یولم رو پاهام خوابیده بود*
ا/ت: صبح زور بیدارشدن بخاطر همین خوابشون برد..بچها رفتن؟
کوک: اهوم
ا/ت: کوجا؟
کوک: پسرا رفتن بیرون دخترا هم تو اتاقشون هستن الان میان
ا/ت: اهوم.. سرمو به شونه اش تکیه دادم*..
کوک؛دیشب بهت خوش گذشته؟
ا/ت: چیی؟!
کوک:😂
ا/ت: شانس آوردم بچها بیدارشدن
کوک: شانس آوردیم دیگه😏
ا/ت: تقصیر توعه
کوک: عع حالام شد تقصیر من😂؟
ا/ت: بعله
*شب*
ا/ت: یقه کوک رو دیدم* کوک یونا رو ببین
کوک: یونا تو بغلم زیر تیشرتم نشسته بود یهو دیدم همونطور که زیر تیشرتم بود به سینه ام تکیه داد بود و خوابیده بود( از یقه ام دیدم *... فداش بشم....جونگ یولم رو پاهام خوابیده بود*
ا/ت: صبح زور بیدارشدن بخاطر همین خوابشون برد..بچها رفتن؟
کوک: اهوم
ا/ت: کوجا؟
کوک: پسرا رفتن بیرون دخترا هم تو اتاقشون هستن الان میان
ا/ت: اهوم.. سرمو به شونه اش تکیه دادم*..
کوک؛دیشب بهت خوش گذشته؟
ا/ت: چیی؟!
کوک:😂
ا/ت: شانس آوردم بچها بیدارشدن
کوک: شانس آوردیم دیگه😏
ا/ت: تقصیر توعه
کوک: عع حالام شد تقصیر من😂؟
ا/ت: بعله
*شب*
۲۰.۸k
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.