فرشته نجات (پارت هفت)
فرشته نجات (پارت هفت)
«ویو فردا صبح ا/ت …»
(ا/ت از خواب بیدار شد رفت حموم یه دوش گرفت اومد صبحونه خورد رفت سمت کمد لباساش یه لباس که هم مناسب کار بود همه مناسب یه قرار شام پوشید رفت(عکسش اسلاید دو هست) جلوی اینه موهاشو باز گذاشت یکم حالتش داد یه اریش ملایم اما شیک کرد یکی از ادکلن های مورد علاقش زد یه کفش پاشنه بلند سفید پوشید از خونه زد بیرون با خودش فکر میکرد شاید زیاد روی کرد این فقط یه قرار شام بود اما بیخیال افکارش شد رسید به شرکت هم کارمند ها با دهن باز بهش زل زد بودن یکی از همکارش که دوستش هم حساب میشد اومد پیشش)
=واووو ا/ت شی خیلی خوشگل شدی !
~مرسی(خجالت زد)
=راستش بگو با کسی قرار داری نه!؟(خند و نگاه شیطانی )
~ن..نه ..معلوم که نه فقط خواستم یکم متفاوت تر بشم !
=منم باور کردم (خند)
«با ورود شوگا هم طرف در برگشتن تا کمر براش خم شدن شوگا با همون نگاه سرد سری تکون داد رفت تو اتاقش »
=وا باز چشه شد !؟میگم به نظرت چیزی میزنه !؟
~نه بابا (خند)
«شوگا سرش از توی اتاقش بیرون اورد نسبتن بلند گفت »
-خانوم پارک لطفا بیاید اتاقم !(نمیدونم فامیلی ا/ت پارک بود یانه حقیقتا 😂)
~چشم الان میام !
«ا/ت رفت اتاق شوگا »
~چیزی شد قربان !؟
-واییی این جمله دار میره رو مخم تو چرا هر وقت صدات میکنم همینو میگی !؟
~خب ..چیه باید بگم وقتی صدام میکنید (خند)
-هیچی ولش کن !ا/ت امشب از اون جایی که میخوایم بریم شام هم برنامه شام کنسل کن !
~واقعا لازم بخاطر من از کارتون بمونید !؟
-اره !الانم کاری که گفتم بکن !
~باش چشم !
«چند ساعت بعد ….»
«ا/ت و شوگا بعد کار رفتن سمت رستوران وقتی وارد شدن ا/ت با چشم دنبال جاشون بود که با سوهو چشم تو چشم شد و لبخندش خورد »
~اون اینجا چیکار میکنه !؟(اروم و عصبی)
-چیزی گفتی !؟
-ها!؟نه نه !
«ا/ت و شوگا میخواستن برن سمت میز شون که سوهو مچ ا/ت گرفت برگردون سمت خودش »
=حالا دیگه من میبینی ولی یه سلام خشک خالی هم نمیدی (نیشخند)
~با تو حتا یه جا نفس کشیدنم برای مت ضرر چه برسه سلام دادن !
«ا/ت سعی کرد دستش آزاد کن اما سوهو محکم تر گرفتش شوگا با دیدن این که سوهو ا/ت اذیت میکن صبرش تموم شد محکم مچ ا/ت از دست سوهو آزاد کرد دستش دور کمر ا/ت حلقه کرد »
-تو به زور مچ دوست دختر هرکسی میگیری!؟
=تو دیگه کدوم خری هستی !؟
-دوست پسرشم !
=چه جالب منم اکسشم و باور کردم دوست پسرشی !(خند مسخره )
-واسم مهم نیست باور میکنی یانه ولی حق نداری دست دوست دخترم بگیری فهمیدی !؟
=نه بابا اگه بگیرم چی میشه !؟
-دستت میشکنم !
=بیا بشکن (داد)
«شوگا صبرش تموم شد یه نیشخند زد یه مشت محکم به صورت سوهو زد که افتاد رو زمین شوگا تو همون حین دکمه های آستینش باز کرد رفت روی سوهو تا میتونست زدش ا/ت از استرس دستاش میلرزید به زور شوگا رو از روی سوهو بلند کرد که سوهو بلند شد یه مشت به شوگا زد شوگا میخواست یه بار دیگه بزنتش که ا/ت جلوش گرفت از رستوران بیرون بردش »
~شوگا چیکار داری میکنی !؟میخوای بری ادار پلیس !؟ (داد)
-اره لازم بود میرفتم ولی باید میزاشتی صورت اون مرتیک رو بیارم پاین (داد)
~شوگا کافی دیگه بیا بشین به انداز کافی صورتش نابود کردی !
«شوگا نشست روی صندلی که یه حس درد کنار لبش کرد وقتی برگشت دید ا/ت دار زخم کنار لبش درمان میکنه »
-ولش کن خوبم !
~کاملا مشخص !صورتت صاف کن آنقدر حرف نزن !
-میگم واقعا دوست پسر سابقت بود!؟
~اره همون عوضی که سی بار بهم خیانت کرد !
-پس باید میزاشتی میزدمش !
~اونوقت چرا!؟
-تا حالم جا بیاد !
~بیخیال نمیخواد !
-اما باید حساب کسایی که تو رو اذیت میکنن برسم
~چرا !؟
-چیه!؟
~چرا باید حساب کسایی که اذیتم میکنن برسی !؟به عنوان کیه !؟رعیسم !؟(داد)
-به عنوان کسب که دوست دار(داد)
ادامه دارد….
«ویو فردا صبح ا/ت …»
(ا/ت از خواب بیدار شد رفت حموم یه دوش گرفت اومد صبحونه خورد رفت سمت کمد لباساش یه لباس که هم مناسب کار بود همه مناسب یه قرار شام پوشید رفت(عکسش اسلاید دو هست) جلوی اینه موهاشو باز گذاشت یکم حالتش داد یه اریش ملایم اما شیک کرد یکی از ادکلن های مورد علاقش زد یه کفش پاشنه بلند سفید پوشید از خونه زد بیرون با خودش فکر میکرد شاید زیاد روی کرد این فقط یه قرار شام بود اما بیخیال افکارش شد رسید به شرکت هم کارمند ها با دهن باز بهش زل زد بودن یکی از همکارش که دوستش هم حساب میشد اومد پیشش)
=واووو ا/ت شی خیلی خوشگل شدی !
~مرسی(خجالت زد)
=راستش بگو با کسی قرار داری نه!؟(خند و نگاه شیطانی )
~ن..نه ..معلوم که نه فقط خواستم یکم متفاوت تر بشم !
=منم باور کردم (خند)
«با ورود شوگا هم طرف در برگشتن تا کمر براش خم شدن شوگا با همون نگاه سرد سری تکون داد رفت تو اتاقش »
=وا باز چشه شد !؟میگم به نظرت چیزی میزنه !؟
~نه بابا (خند)
«شوگا سرش از توی اتاقش بیرون اورد نسبتن بلند گفت »
-خانوم پارک لطفا بیاید اتاقم !(نمیدونم فامیلی ا/ت پارک بود یانه حقیقتا 😂)
~چشم الان میام !
«ا/ت رفت اتاق شوگا »
~چیزی شد قربان !؟
-واییی این جمله دار میره رو مخم تو چرا هر وقت صدات میکنم همینو میگی !؟
~خب ..چیه باید بگم وقتی صدام میکنید (خند)
-هیچی ولش کن !ا/ت امشب از اون جایی که میخوایم بریم شام هم برنامه شام کنسل کن !
~واقعا لازم بخاطر من از کارتون بمونید !؟
-اره !الانم کاری که گفتم بکن !
~باش چشم !
«چند ساعت بعد ….»
«ا/ت و شوگا بعد کار رفتن سمت رستوران وقتی وارد شدن ا/ت با چشم دنبال جاشون بود که با سوهو چشم تو چشم شد و لبخندش خورد »
~اون اینجا چیکار میکنه !؟(اروم و عصبی)
-چیزی گفتی !؟
-ها!؟نه نه !
«ا/ت و شوگا میخواستن برن سمت میز شون که سوهو مچ ا/ت گرفت برگردون سمت خودش »
=حالا دیگه من میبینی ولی یه سلام خشک خالی هم نمیدی (نیشخند)
~با تو حتا یه جا نفس کشیدنم برای مت ضرر چه برسه سلام دادن !
«ا/ت سعی کرد دستش آزاد کن اما سوهو محکم تر گرفتش شوگا با دیدن این که سوهو ا/ت اذیت میکن صبرش تموم شد محکم مچ ا/ت از دست سوهو آزاد کرد دستش دور کمر ا/ت حلقه کرد »
-تو به زور مچ دوست دختر هرکسی میگیری!؟
=تو دیگه کدوم خری هستی !؟
-دوست پسرشم !
=چه جالب منم اکسشم و باور کردم دوست پسرشی !(خند مسخره )
-واسم مهم نیست باور میکنی یانه ولی حق نداری دست دوست دخترم بگیری فهمیدی !؟
=نه بابا اگه بگیرم چی میشه !؟
-دستت میشکنم !
=بیا بشکن (داد)
«شوگا صبرش تموم شد یه نیشخند زد یه مشت محکم به صورت سوهو زد که افتاد رو زمین شوگا تو همون حین دکمه های آستینش باز کرد رفت روی سوهو تا میتونست زدش ا/ت از استرس دستاش میلرزید به زور شوگا رو از روی سوهو بلند کرد که سوهو بلند شد یه مشت به شوگا زد شوگا میخواست یه بار دیگه بزنتش که ا/ت جلوش گرفت از رستوران بیرون بردش »
~شوگا چیکار داری میکنی !؟میخوای بری ادار پلیس !؟ (داد)
-اره لازم بود میرفتم ولی باید میزاشتی صورت اون مرتیک رو بیارم پاین (داد)
~شوگا کافی دیگه بیا بشین به انداز کافی صورتش نابود کردی !
«شوگا نشست روی صندلی که یه حس درد کنار لبش کرد وقتی برگشت دید ا/ت دار زخم کنار لبش درمان میکنه »
-ولش کن خوبم !
~کاملا مشخص !صورتت صاف کن آنقدر حرف نزن !
-میگم واقعا دوست پسر سابقت بود!؟
~اره همون عوضی که سی بار بهم خیانت کرد !
-پس باید میزاشتی میزدمش !
~اونوقت چرا!؟
-تا حالم جا بیاد !
~بیخیال نمیخواد !
-اما باید حساب کسایی که تو رو اذیت میکنن برسم
~چرا !؟
-چیه!؟
~چرا باید حساب کسایی که اذیتم میکنن برسی !؟به عنوان کیه !؟رعیسم !؟(داد)
-به عنوان کسب که دوست دار(داد)
ادامه دارد….
۸.۱k
۱۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.