پارت ۸ دیدار اتفاقی
مین سول=سوارماشینم شدم خب الان چجوری باید مامان رو راضی کنم برم بوسان واییی رفتم خواراکی های مورد علاقه مامان رو گرفته
(خونه )
مین سول=های مامی
مامان=سلام خوبی چرا اینقدر دیر کردی
مین سول=مامان بگم باورت نمیشه
مامان=چی شده آلبوم بی تی اس رو پیدا کردی
مین سول=از اونم مهمتره یکی از اعضاشونو دیدم
مامان=آره حتما
مین سول=بیا اینو ببین باورت میشه
مامان=وایستا ببینم واسه این دیر کردی داشتی با جیمین پیتزا میخوردی؟؟!!
مین سول=واو مامان بلاخره درست اسماشونو گفتی
مامان=یعنی به جز خوردن به چیز دیگه ای نمیتونی فکر کنی
مین سول=مامان خب گشنمون بود
مامان=الان تو با یه سلبریتی خواننده مورد علاقت شانس اینو داشتی که وقت بگذرونی و تو به جای امضا و اینجور چیزا پیتزا خوردن رو ترجیح دادی!!😂
مین سول=مامان حالا اینارو ول کن ببین برات چی گرفتم
مامان=اووممم خب بگو ببینم چی میخوای
مین سول=خب میونگ کی میگه خیلی وقته نیومدی بیا بوسان و
مامان=خب
مین سول=مامان بزار دیگه آخرین بار ۲ سال پیش دیدمش
مامان=من مشکلی ندارم از بابا اجازه بگیر
مین سول=باز شروع شد؟! اه باباااا
بابا=سلام خوبی
مین سول=سلام بابا خوبم بابا میشه برم چند روزی پیش میونگ کی
بابا=بوسان؟
مین سول=آره بابا از سئول تا بوسانم راهی نیس که
بابا=اوکی از مامانت اجازه بگیر
مین سول=مامان بابا میگه از تو بپرسم
مامان=از بابا بپرس من نمیدونم
مین سول=یاا اذیتم نکنین دیگه
بابا=باشه باشه میتونی بری ولی بیشتر از یه هفته نمیشه
مین سول=آخ جون ایول خیلی دوستتون دارم
مامان=کجا داری میری
مین سول=دارم میرم لباسامو جمع کنم فردا برم
(خونه )
مین سول=های مامی
مامان=سلام خوبی چرا اینقدر دیر کردی
مین سول=مامان بگم باورت نمیشه
مامان=چی شده آلبوم بی تی اس رو پیدا کردی
مین سول=از اونم مهمتره یکی از اعضاشونو دیدم
مامان=آره حتما
مین سول=بیا اینو ببین باورت میشه
مامان=وایستا ببینم واسه این دیر کردی داشتی با جیمین پیتزا میخوردی؟؟!!
مین سول=واو مامان بلاخره درست اسماشونو گفتی
مامان=یعنی به جز خوردن به چیز دیگه ای نمیتونی فکر کنی
مین سول=مامان خب گشنمون بود
مامان=الان تو با یه سلبریتی خواننده مورد علاقت شانس اینو داشتی که وقت بگذرونی و تو به جای امضا و اینجور چیزا پیتزا خوردن رو ترجیح دادی!!😂
مین سول=مامان حالا اینارو ول کن ببین برات چی گرفتم
مامان=اووممم خب بگو ببینم چی میخوای
مین سول=خب میونگ کی میگه خیلی وقته نیومدی بیا بوسان و
مامان=خب
مین سول=مامان بزار دیگه آخرین بار ۲ سال پیش دیدمش
مامان=من مشکلی ندارم از بابا اجازه بگیر
مین سول=باز شروع شد؟! اه باباااا
بابا=سلام خوبی
مین سول=سلام بابا خوبم بابا میشه برم چند روزی پیش میونگ کی
بابا=بوسان؟
مین سول=آره بابا از سئول تا بوسانم راهی نیس که
بابا=اوکی از مامانت اجازه بگیر
مین سول=مامان بابا میگه از تو بپرسم
مامان=از بابا بپرس من نمیدونم
مین سول=یاا اذیتم نکنین دیگه
بابا=باشه باشه میتونی بری ولی بیشتر از یه هفته نمیشه
مین سول=آخ جون ایول خیلی دوستتون دارم
مامان=کجا داری میری
مین سول=دارم میرم لباسامو جمع کنم فردا برم
۳۵.۴k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.