why you
part¹⁶
جینا:بفرمایین داخل بیرون هوا سرده
جیمین:لنگ ظهر هوا سرده همین بیرون بمونین
کوک:اوکی
رزی:جیسو بیا بریم وسایلمونو بزاریم تو اتاق
م.جیمین:دخترم رزی یه اتاق کنار اتاقته اون توش همهچیز هست تازه از تو اتاق دری هم داره که بری اونجا به دوستت بگو بره اونجا
جیسو:رزی فکر کنم الان فقط پسر عموت هست که اینجا زندگی نمیکنه
رزی:اون کلا از بچگی همینجوری بود همینکه خیلی عوض شده عجیبه اون بچه ارومی بود الان خیلی سنگدله
جیمین:به تو چه پارک چه یونگ فضول زندگی مردمی"سرد"
رزی:بیا بریم جیسو جونم
"ساعت ۵ عصر"
م.جیمین:یونا نمیخواد بیاد پایین الان اون بالا سرده
جینا:خب چیکار کنیم بیاد پایین
یجی:بگو بوره شاید فقط مرد
کوک:یجی زشته
رزی:یونا بیا پایین"داد"
یونا:کر شدم من پشت سرتم "خنده"
رزی:اِ از کی اینجایی
یونا:الان اومدم گوشیم شارژش تمام شد"خنده"
م.ب.جیمین:طوری شده دخترم
یونا:مگه باید طوری بشه که شارژ گوشیت تمام بشه تازه من خیلیم خوشحالم چون فردا میرم سرکارم
م.رزی:طراحی
یونا:بله تو شرکت مد و فشن کره هم کار میکنم
رزی:برند سلین و کلوین کلاین
جیسو:یونا تو برگاممممممممم
یونا:اره تازه خیلی وقتا هم جنگ هست تو شرکت
رزی:الان الان دوست جیمین کیم تهیونگه
جیمین:ادم ندیده
ب.جیمین:یه سوال جیمین تو کی شرکتی
جیمین:همیشه......جوجه بیا بریم
یونا:جوجه بگو عمت برات بزاعه.....خودمم بلدم برم
پ.رزی:حرفی داری برادرم
پ.جیمین:خودمم نمیتونم
رزی:یونا میدونی کجا و تو جمعی اینو گفتی
یونا:بله میدونم من که ندارم خودم با دست و پای خودم ازدواج کنم که نگم من دارم به اجبار ازدواج میکنم "خنده"
جیسو:حرف خوبی بود مین
م.رزی:مادر جون شما مگه با خانواده مین در جنگ نبودین
م.ب.جیمین:حالا نیستم عروسم زیادی مهربون و جذابه حرفی که زدیم درست عزیزم بای بای
یونا:بای بای
جینا:مادربزرگ چرا طرف یونا رو میگیرین اون از خانواده پارک نیست و همین الان به دختر شما توهین کرد
م.ب.جیمین:میدونم چی گفت خب چه کنم
جیمین: خانم پارک رونا اون الان به دختر تو توهین کرد ولی تو هنوز طرف اونی هه چه جالب
"به جای م.ب.جیمین مینویسم رونا"
رونا،همتون خفه شید اون دختر از همه شما بهتر و با ادب تره اون اینا براش مهم نیست که تو چه جمعی چی میگه دلیل اینکه ۳ ساعتم اون بالا بود این بود که شما تو جمع خودتون باشید من طرف اونو میگیرم بعد هنوز شما اینو میگین رزی هم از خون شماست چرا اون هیچی نمیگه چون اون میدونه یونا دختر خوبیه و بهتر از یونا وجود ندارد
یجی:ولی یونا زیادی مهربونه
رونا:یونا؟ اون زن داییته و باید بهش احترام بزاری جئون یجی
جیمین:شما رو چه حسابی میگی اون دختر ادم خوبیه
رونا:من فامیلم پارک نیست و فامیل پدر بزرگ همتون پارک بود شنیدین که میگن.....
جینا:بفرمایین داخل بیرون هوا سرده
جیمین:لنگ ظهر هوا سرده همین بیرون بمونین
کوک:اوکی
رزی:جیسو بیا بریم وسایلمونو بزاریم تو اتاق
م.جیمین:دخترم رزی یه اتاق کنار اتاقته اون توش همهچیز هست تازه از تو اتاق دری هم داره که بری اونجا به دوستت بگو بره اونجا
جیسو:رزی فکر کنم الان فقط پسر عموت هست که اینجا زندگی نمیکنه
رزی:اون کلا از بچگی همینجوری بود همینکه خیلی عوض شده عجیبه اون بچه ارومی بود الان خیلی سنگدله
جیمین:به تو چه پارک چه یونگ فضول زندگی مردمی"سرد"
رزی:بیا بریم جیسو جونم
"ساعت ۵ عصر"
م.جیمین:یونا نمیخواد بیاد پایین الان اون بالا سرده
جینا:خب چیکار کنیم بیاد پایین
یجی:بگو بوره شاید فقط مرد
کوک:یجی زشته
رزی:یونا بیا پایین"داد"
یونا:کر شدم من پشت سرتم "خنده"
رزی:اِ از کی اینجایی
یونا:الان اومدم گوشیم شارژش تمام شد"خنده"
م.ب.جیمین:طوری شده دخترم
یونا:مگه باید طوری بشه که شارژ گوشیت تمام بشه تازه من خیلیم خوشحالم چون فردا میرم سرکارم
م.رزی:طراحی
یونا:بله تو شرکت مد و فشن کره هم کار میکنم
رزی:برند سلین و کلوین کلاین
جیسو:یونا تو برگاممممممممم
یونا:اره تازه خیلی وقتا هم جنگ هست تو شرکت
رزی:الان الان دوست جیمین کیم تهیونگه
جیمین:ادم ندیده
ب.جیمین:یه سوال جیمین تو کی شرکتی
جیمین:همیشه......جوجه بیا بریم
یونا:جوجه بگو عمت برات بزاعه.....خودمم بلدم برم
پ.رزی:حرفی داری برادرم
پ.جیمین:خودمم نمیتونم
رزی:یونا میدونی کجا و تو جمعی اینو گفتی
یونا:بله میدونم من که ندارم خودم با دست و پای خودم ازدواج کنم که نگم من دارم به اجبار ازدواج میکنم "خنده"
جیسو:حرف خوبی بود مین
م.رزی:مادر جون شما مگه با خانواده مین در جنگ نبودین
م.ب.جیمین:حالا نیستم عروسم زیادی مهربون و جذابه حرفی که زدیم درست عزیزم بای بای
یونا:بای بای
جینا:مادربزرگ چرا طرف یونا رو میگیرین اون از خانواده پارک نیست و همین الان به دختر شما توهین کرد
م.ب.جیمین:میدونم چی گفت خب چه کنم
جیمین: خانم پارک رونا اون الان به دختر تو توهین کرد ولی تو هنوز طرف اونی هه چه جالب
"به جای م.ب.جیمین مینویسم رونا"
رونا،همتون خفه شید اون دختر از همه شما بهتر و با ادب تره اون اینا براش مهم نیست که تو چه جمعی چی میگه دلیل اینکه ۳ ساعتم اون بالا بود این بود که شما تو جمع خودتون باشید من طرف اونو میگیرم بعد هنوز شما اینو میگین رزی هم از خون شماست چرا اون هیچی نمیگه چون اون میدونه یونا دختر خوبیه و بهتر از یونا وجود ندارد
یجی:ولی یونا زیادی مهربونه
رونا:یونا؟ اون زن داییته و باید بهش احترام بزاری جئون یجی
جیمین:شما رو چه حسابی میگی اون دختر ادم خوبیه
رونا:من فامیلم پارک نیست و فامیل پدر بزرگ همتون پارک بود شنیدین که میگن.....
۴.۷k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.