وقتی داییت بود وعاشقت شد
سلام من ا.ت هستم روی داییم کراشم وای کسی بجز خواهرم لیا نمی دونه
سلام من مین یونگی هستم وشوگا صدام میکنن روی خواهر زادم ا.ت کراشم و امشب قرار بخاطر سفر خانوادش
یک هفته پیشم
(خلاصه میکنم ا.ت اماده شد و رفت خونهی شوگا)
0بعد از شام موقعی خاب0
ا.ت ویو داشتم میرفتم توی اتاقم که داییم صدام زد
ا.ت.بله دایی جا
شوگا.ا.ت برو داخل اتاق کارم کارت دارم
رفتم سمت اتاق دایی و تادر رو بستم چسبوندم به در واقیتش شوکه شدم
که یهو منو بوسید منم همراهیش کردم بعد از بوسه بهم گفت که عاشقمه
0یک هفته بعد 0
شوگا ویو مامان و بابای ا.ت اومدن دنبالش و بردنش داخل این یک هفته بهش عادت کردم ولی تصمیم گرفتم فردا برم خاستگاری ا.ت
0فردا ویو ا.ت0 صبح بیدار شدم ورفتم پایین دیدم شوگا داره با مادر و پدرم درمورد خاستگاری از من حرف میزنه
0بعد از خاستگتری0
ا.ت ویو
من قبول کردم که زن شوگا بشم وهفتهی بعد عروسی کردیم بعد از یک سال صاحب یک دختر به اسم میا شدیم و تا اخر با خوبی وخشی زندگی کردیم
دستم درد گرفت اگر لایک نکنی خری خرررر
سلام من مین یونگی هستم وشوگا صدام میکنن روی خواهر زادم ا.ت کراشم و امشب قرار بخاطر سفر خانوادش
یک هفته پیشم
(خلاصه میکنم ا.ت اماده شد و رفت خونهی شوگا)
0بعد از شام موقعی خاب0
ا.ت ویو داشتم میرفتم توی اتاقم که داییم صدام زد
ا.ت.بله دایی جا
شوگا.ا.ت برو داخل اتاق کارم کارت دارم
رفتم سمت اتاق دایی و تادر رو بستم چسبوندم به در واقیتش شوکه شدم
که یهو منو بوسید منم همراهیش کردم بعد از بوسه بهم گفت که عاشقمه
0یک هفته بعد 0
شوگا ویو مامان و بابای ا.ت اومدن دنبالش و بردنش داخل این یک هفته بهش عادت کردم ولی تصمیم گرفتم فردا برم خاستگاری ا.ت
0فردا ویو ا.ت0 صبح بیدار شدم ورفتم پایین دیدم شوگا داره با مادر و پدرم درمورد خاستگاری از من حرف میزنه
0بعد از خاستگتری0
ا.ت ویو
من قبول کردم که زن شوگا بشم وهفتهی بعد عروسی کردیم بعد از یک سال صاحب یک دختر به اسم میا شدیم و تا اخر با خوبی وخشی زندگی کردیم
دستم درد گرفت اگر لایک نکنی خری خرررر
۲.۴k
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.